دقت کردید وقتی یه نفر کسی رو دوست داره همش میخواد یه طورایی بهش بفهمونه با حرف وهدیه و...
حالا اگه کسی رو خیلی خیلی و بیشتر از همه دوست داشته باشه بهترین حرفها رو باهاش میزنه وبهترین هدیه ها رو براش آماده می کنه
اون طرف هم اگه این شخص رو خیلی دوست داشته باشه ارزشی که برا حرفا وهدیه هاش میذاره خیلی خیلی زیاده تا جایی که ممکنه این حرفها وهدیه ها مثل ذره ذره وجودش باشن ویا حتی بیشتر از جونش براش عزیز باشه واین هدیه رو اگه بخواد به کسی بسپاره میگرده و با امانت ترین وبهترین فرد رو پیدا میکنه وهرکسی که برای هدیه هاش ازرش بذاره دوست داره ...
خدا از بین پیغمبراش آخریش رو خیلی خیلی دوست داشت به خاطر همین بهترین حرفها وبهترین هدیه هاشو برا همین آخری گذاشت حرفهایی از جنس نور که تو قالب قرآن باهاش زد وهدیه ای از جنس بلور که با دخترش فاطمه س تجلی کرد
علاقه ی پیغمبر ص به این دوتا هدیه خیلی خیلی زیاد بود تا جایی که برا حفظ قرآن اونو به همه آموزش داد تا جهانی شد
اما برا هدیه ای که از طرف خدا اومده بود یه ارزش دیگه قائل بود وحساسیت خاصی روش داشت به حدی این هدیه رو دوست داشت که انگار جونش به این هدیه بسته است و چند بار هم گفته بود که فاطمه پاره ی تن منه هرکسی فاطمه رو دوست داره انگار منو دوست داره وهرکسی که فاطمه رو اذیت کنه انگار منو اذیت کرده
وقتی زمان این رسید که هدیه اش یعنی فاطمه ی عزیزش رو دست کسی به امانت بسپاره از خدا کمک خواست وخدا بهترین خلق بعد از پیغمبرش رو بهش معرفی کرد وپیغمبر ص بهترین هدیه ی خدا یعنی فاطمه رو دستَ بهترین مخلوق خدا یعنی حضرت علی ع سپرد.
وبرا کسانی که برا هدیه اش که از طرف خدا اومده ارزش قائل اند یه حساب دیگه ای باز میکنه.
گر مهر وماه را به دو دستم نهد قضاَ
یک ذره از محبت زهرا س نمی دهم
موضوع: