اینجا ایران است، سال یک هزار و سیصد و بی تعصبی...
کودکان سرزمین من یانگوم و سوسانو را بیشتر می شناسند تا اسطوره های دینی شان را! و همه میخکوب پای فیلم های چشم بادامی ها با داستان
هایی ساختگی و قهرمانانی شکستنی!
هیچ کس شاهنامه نمی خواند. اهل منطق الطیر نیست.بوستان و گلستان به هیچ “هنرمندی” سوژه برای آفرینش نمی بخشد!
هنرمندهای این روزهای این مرزو بوم دیگر ارزشی و غیر ارزشی ندارند. برابر است متحجری که به جرم دلدادگی به رهبر مملکتش، با چوب از او استقبال می کنند با روشنفکری که برای فلان کمپانی عریان می
شود و مدرنی که در جشنواره های خارجی با بیگانگان دیده بوسی می کند.
اینجا برای پاک کردن خطاهای برخی ها تاریخ را خط می زنند و بعد شاکی اند چرا نام فرزندان این سرزمین، اجنبی شده!
شاکی اند چرا سیصد می سازند و حریم سلطان به خوردشان می دهند!
سبک زندگی غربی دیگر کسی را نمی آزارد.
کسی شرم نمی کند از دیدن مبتذلات ماهواره در جمع. هرکسی قیمتی پیدا کرده. کمتر می توان کسی را نخرید!
ما که از نسل مادرانی هستیم که ساعت ها کنار خیابان می ایستادند تا تاکسی ای از راه برسد که سرنشینان عقبش زن باشند و سوار شوند، شده ایم این! وای به حال نسل بعد که عکس های کشف
حجاب کرده مادرانشان در شبکه های اجتماعی را صدها چشم رصد کرده و هزاران لایک گرفته!
کسی حواسش نیست کودکان پیش دبستانی ما درس تنظیم خانواده را از بحرند!
کسی حواسش نیست زنان سرزمین من از صبح تا شب مانند مردان کار کردن را برای خود استقلال می دانند و از زنانگی شان هیچ نمانده!
کسی حواسش نیست بر سر مامی توانیم چه آمده و چرا همه اصرار دارند بگویند همیشه خواستن، توانستن نیست.
کسی حواسش به جوانان تحصیل کرده سالخورده بی کار مجرد نیست! اما همه شاکی اند از دوستی های پنهانی ، از روابط نامشروع، از معشوقه داشتن مردان متاهل و روابط زنان با پسران جوان….
این ها حقایقی است که با سرپوش نهادن برآن هیچ چیز درست نمی شود. نمی توان هم آسان از کنارش گذشت.
این روزها همه تلاش هاشان را معطوف کرده اند به رفع فیلتر فیسبوک و اثبات جرم فلان مستند ساز و شکستن تمام کاسه ها و کوزه ها بر سر آنان که پیش از این بوده اند و امروز نه!
دیگران نتوانستند و رفتند. شما چه کردید؟
موضوع: