مذاکره با غرب مستکبر، سیخی چَند؟!؟

(نگاهی معنا دار به جریان مذاکره با 1+5)

جریان مذاکرات از دو جهت، قابل تأمل است:(البته این تقسیم بندی، به معنای اصالت دادن به یکی از جهات و یا هر دو جهت نیست.)

1)بلند مدت:أهرمی در جهت قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی ایران. (همگام با تعبیر و تاکتیک نرمش قهرمانانه از سوی امام خامنه ای مدظله العالی، که با توجه به ذائقه دولت تدبیر و امید نسبت به مذاکره با غرب، تجویز کرده اند.)

2)کوتاه مدت:حرکتی غیر مطمئن و شبهه ناک، که همراه با کاستن از سرعت نظام اسلامی در جهت نیل به تمدن نوین اسلامی است.

حال به بحث اول می پردازیم، وآن اینکه چگونه مذاکرات به قدرت نظام اسلامی می افزاید؟ آیا اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ این دیدگاه از سه جهت، قابل بررسی است:1) بصیرت مردمی: خروجی این مسئله از دو ناحیه خواهد بود: الف) تثبیت بیش از پیش این عقیده؛ که غرب و در رأس آن آمریکا، هیچ موقع قابل اطمینان نبوده اند و نخواهند بود. از این رو بایستی در مسائل مختلف، از جمله مسائل اقتصادی به توان و قدرت داخلی توجه کرد. در این عرصه، مردم با پرچمداری خواص به این نتیجه خواهند رسید که، بایستی در روح اقتصاد مقاومتی در جامعه دمید.چرا که به فرموده رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، مردم عامل و محرک اصلی اقتصاد مقاومتی خواهند بود و نه صرفا دولت به همراه شرکت ها و تعاونی ها.  ب) ارتقاء سطح بصیرت مردمی در انتخابات های پیش رو مجلس و ریاست جمهوری، نسبت به گزینش و برگزیدن گفتمان انقلابی و مقاوم در برابر خوی استکباری غرب.2)تحصیل حاصل و تکرار مکررات برای جامعه کوچک شبه روشنفکری متمایل به غرب، در داخل! (البته به این امید که متنبه شوند؛ إن شاءالله): گرچه از اول انقلاب اسلامی تاکنون، غرب به پیش قراولی آمریکا، ملت و دولت اسلامی ایران را در معرض انواع خصومت ها قرار داده است؛ اما همواره عده ای در درون، بر طبل دلداده گی نسبت به غرب می زنند. البته نتیجه آن همواره گستاخی بیش از پیش غرب بوده است.

3)إشراف جامعه جهانی نسبت به سیاست مکارانه حُکام مستکبر غربی:الف)ملت ها:کسانی که در میان انبوه رسانه های خبری، سینمائی و مطبوعاتی در محاصره نسبتاً محض هستند. ب) دولت های مستقل و آزادی خواه: در این مورد، ایران اسلامی می تواند با حضور خود، این پیام را به همگان مخابره می کند که ما برای حل مناقشات خود ساخته غربی ها در منطقه وجهان، آمادگی کامل داریم.                                                                                                                                                                   واما بحث دوم و آن اینکه چرا غرب غیرمطمئن و به تعبیر امام خامنه ای مدظله العالی غیر قابل اعتماداست؟!برای تحلیل این موضوع، به سه منبع قرآنی، تاریخی و فرمایشات ائمه انقلاب اسلامی(امام خمینی رحمت الله علیه و امام خامنه ای مد ظله العالی) تمسک می جوئیم؟

 1)قرآن کریم:قرآن کریم، به سبب اتصال به ذات اقدس خداوند و صبغه هدایتی آن، همواره به عنوان قلب تپنده جامعه اسلامی در ارائه مسیر درست زندگی فردی و اجتماعی، نقش بی نظیری را ایفا می کند. البته این مهم زمانی خواهد بود که ما در مرحله اول با قرآن انس داشته باشیم و سپس در آن تدبر کرده و خروجی آن را در تطبیق با شرایط زمانه کنونی به نظاره افکنیم.این نگاه عالمانه به قرآن، همواره به عنوان یک نقشه راه، حدود وثغور ما را در ارتباط با دوستان ودشمنان ترسیم خواهد کرد.جریان مذاکره با غرب به طور عام و مذاکره با 1+5به طور خاص، هم از این قضیه مستثنی نیست.در ادامه با تمسک به آیاتی از قرآن کریم، به این موضوع خواهیم پرداخت که، فرق آنچه امروز حسن نیت غرب نامیده می شود، با آنچه در عمل آنها مشاهده می شود از کجاست تا به کجا؟!؟ آیه اول: «وَ لَن تَرْضىَ‏ عَنکَ الْیهَُودُ وَ لَا النَّصَارَى‏ حَتىَ‏ تَتَّبِعَ مِلَّتهَُم...؛ و هرگز یهود و نصارى از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنان پیروى کنى/ ترجمه مرحوم مشکینی »    [1]      آی? دوم: «... وَ لَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتىَ‏ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا...؛و همواره (مشرکان) با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند/ ترجمه مرحوم مشکینی »[2]                                                                                                                                                                         *لن: به معنای نفی می آید، آن هم نه در محدوده زمانی خاصی؛ بلکه شمول آن، از ازل تا ابد است. لایزالون: برای کسانی که تا حدودی با ادبیات عرب ارتباط دارند، روشن است که این کلمه به معنای پیوستگی واستمرار در عملی خاص در طول زمان است. از این رو می توان بین لن و لایزالون، یک اشتراک معنایی خاص را استخراج کرد. در آیه اول، خطاب به نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله می شود؛ که یهود ونصری (البته از نوع تحریف شده آن) از تو راضی نخواهند شد؛ مگر اینکه از آیین آنها تبعیت کنی! در آیه دوم هم داریم که مشرکان به صورت پیوسته با شما جنگ می کنند(حمله نظامی، تهاجم فرهنگی، تحریم های اقتصادی و...) تا اینکه شما را از دینتان بر گردانند. برداشت نگارنده از مفهوم قرآنی واژه های مذکور و تطابق آن با شرایط مذاکرات 1+5 اینگونه است که؛ مسائل هسته ای برای مخاصمه و معارضه با ملت اسلامی ایران، بهانه ای بیش نیست!!!چنان چه اگر مسئله هسته ای حل شود، سایر بهانه های خود را از جمله؛ حقوق بشر، حمایت از تروریسم، توان موشکی و... را مطرح خواهند کرد.و این خود حکایت از استمرار و پیوستگی دشمنی آنها با کشور مظلوم ودر عین حال مقتدر ماست.(نکته جالب اینجاست که هم رهبر فرزانه انقلاب اسلامی- قبل از مذاکرات، این نکته را نسبت به همگان و به ویژه مسؤولین دولت تدبیر و امید گوشزدکردند-و هم رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا بعد از امضای توافق نامه ژنو بدین مسئله به صورت روشن پرداختند...حال باید این سؤال را از مسؤول اصلی تیم مذاکره کننده هسته ای، یعنی جناب آقای دکتر ظریف پرسید که آیا ابراز حسن نیت از سوی غربی ها با آن همه سابق عهد شکنی وخرابکاری؛ محلی از اعراب دارد یا نه؟؟؟) اما به راستی حد و اندازه این کینه شتری غربی ها تا به کجاست؟ برای پاسخ به این پرسش، اشاره به اشتراک معنایی دو واژه دیگر در آیات شریفه مذکور، خالی از لطف نیست. یکی ملت( به معنای آیین) و دیگری دین است. اشتراک معنایی این دو واژه به خودی خود روشن بوده ودر تطابق آن با شرایط کنونی، این پیام برای همگان مخابره می شود؛ که مسئله اصلی آمریکا و غرب با ایران، سر اصل دین و مذهب واسلام ناب محمدی است ولا غیر...اسلامی که اگر در رأس حکومت ها جاری شود؛ کاسه وکوزه آنها را در هم خواهد شکست.اما به راستی چرا غرب با کشورهایی مثل پاکستان، ترکیه، مصر و...که عموماً مردم آنها هم مسلمان هستند، معارضه ای ندارد؟ به عنوان نمونه، چرا وچگونه در مصر،قبل از بیداری اسلامی دست حسنی نا مبارک در دستان غربی ها بود! و چرا اینکه بعد از بیداری اسلامی و چرخشی تقریباً 180 درجه ای نسبت به قبل و روی کار آمدن إخوان المسلمین و محمد مرسی، ارتباط کاخ سفید ومصر قطع نشد؟ و عجیب تر اینکه چرا بعد از سقوط اخوانی ها و مصادر انقلاب میدان التحریر تاکنون، آمریکا هم اکنون یکی از متحدان اصلی قاهره است؟!؟ علت روشن بوده، وآن این است که غرب با ظهور اسلام حقیقی در رأس حکومت مشکل دارد. و البته اگر اسلام ابوسفیانی که بین رابطه دین وسیاست تفکیک قائل می شود، سر کار باشد نه تنها تضعیف نمی شود؛ بلکه در مواردی هم کمک هایی؛ اعم از مالی و نظامی به آن کشور انجام خواهد گرفت.

2)تاریخ:ملت ها همواره برای پیشبرد اهداف وآرمان های خویش و بکارگیری تاکتیک مناسب در برخورد با شرایط زمانی و مکانی مختلف، وابسته به دو عنصر رجوع به گذشته و نگاه به آینده هستند.اگر خواص جامعه در باز تولید تجربیات گذشته و تولید ایدئولوژی و ارائه تاکتیک متناسب با آرمان های یک ملت با نگاه به آینده، تعلل بورزند؛ به یقین حاکمیت سرزمینی آن ملت دچاره انواع مخاطرات می شود! از این رو قهراً،کوچکترین غفلت نسبت به ذات مکارانه دشمن در روند مذاکرات با 1+5، همراه خواهد بود با تحمیل هزینه های سنگین نسبت به نظام اسلامی و دولت و ملت.چرا که تاریخ به خوبی برای ما معلمی کرده است؛ چنان که عواقب تسامح وتساهل در برابر غرب، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب را برای ما باز تولید می کند.(البته روی دیگر عبرت های تاریخ، مقاومت در برابر زیاده خواهی های غرب است؛ که نتیجه آن بر خلاف مورد اول؛ ظفر و پیروزی و گشایش در کارها بوده است.)

  3) فرمایشات ائمه انقلاب اسلامی( امام خمینی رحمت الله علیه و امام خامنه ای مد ظله العالی):                                                 *امام خمینی رحمت الله علیه:پیر جماران در خلال وصیت نامه سیاسی الهی خویش، که به واقع نقشه راه انقلاب اسلامی در استمرار حرکت به سمت احیای ارزش های اسلام ناب محمدی در عالم است، می فرمایند:«ارتباط با آمریکا زمانی خواهد بودکه آنها به مسیر انسانیت و انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران وارد شوند.»اما مع ألاسف امروزه حبس کردن انسان های بی گناه و بدون محاکمه در گوانتانامو، بمباران شهرهای افغانستان وپاکستان با هواپیما های بدون سرنشین و به بهانه تروریسم، تبعیض نژادی در داخل خاک آمریکا نسبت به سیاه پو ستان و...جزو خوی استکباری آنها شده  است!                                                                                                                                                               *امام خامنه ای مد ظله العالی:پس از عروج امام راحل، معظم له بارها و بارها نسبت به چند وچون مذاکره و نحوه رابطه با غرب و بالأخص آمریکا إظهار نظر فرموده اند.طی سال های أخیر و به ویژه اواخر دولت دهم تا روی کار آمدن دولت یازدهم این روند شکل جدیدی به خود گرفت.در عین اینکه امام خامنه ای مدظله العالی آمریکا و غرب را دروغگو، عهد شکن، غیر قابل اعتماد و... می نامد، توجه به نحوه لحن و بیان ایشان؛ یکی در اواخر دولت دهم و درابتدای سال جدید در حرم مطهر امام رضا علیه السلام و دیگری در هنگام روی کار آمدن دولت یازدهم و در آستانه مذاکرات تیم وزارت خارجه با گروه 1+5 قابل توجه است. در مورد اول ایشان هنگامی که می بینند اواخر کار دولت است و عرصه برای برخی اقدامات باز نیست، نسبت به اصل مذاکراه ونحوه آن، با لحنی نسبتاً آرام می فرمایند که: «بنده به مذاکره خوشبین نیستم.» واما در مورد دوم، هنگامی که دولت تدبیر وامید با شعار اعتدال پا به میدان گذاشت، و حل خیلی از مسائل دخلی را در گرو مذاکره با قدرت های جهانی می دانست، معظم له از دری دیگر وارد شد. امام خامنه ای مدظله العالی در آستانه مذاکرات ایران با 1+5، نسبت به مذاکرات پیش رو با حالت و لحنی جدی و محکم نسبت به گذشته فرمودند: «بنده به مذاکره بدبین هستم. ولی حالا دیگر تجربه ای است.» شاید از نظر خواننده، در نگاه اول این نوع برداشت نگارنده، نوعی حساسیت کما بیش افراطی گرایانه تلقی شود! اما وقتی به شخصیت ولایی چون رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نگاه می کنیم؛ که از یک جهت، حکیمی کم نظیر در جهان کنونی هستند و از جهتی دیگر کلام و نحوه بیان ایشان پر است از فصاحت وبلاغت؛ تفکر وتعقل و تدبر در فرمایشات معظم له را نسبت به خرده گیری از نگارنده ارجح خواهیم دانست؟ چرا که کلام ایشان از قرآن ونهج البلاغه و روایات معصومین علیهم السلام نشأت می گیرد. و همانطور که برای فهم قرآن، به تفکر و تعقل و تدبر سفارش شده است؛ کلام مقام ولایت فقیه، که جانشین بر حق حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است، هم بدین شکل است. چرا که حقیقت و اصالت قرآن، معصوم است و نه قرآنی که متشکل از تعدادی کاغذ صحافی شده باشد!

[1]   . سوره مبارکه بقره؛ آیه شریفه 120.

[2] . سوره مبارکه بقره؛ آیه شریفه 217.