کد لوگوهای سه گوشه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درباره ما

www.faater110.ir

.:: نویسندگان ::.

مدیر وبلاگ: پلاک [66]


صراط الحمید [57] (@)

تسا 110 [36] (@)

خاکریز [12] (@)

تمّار [5] (@)

افسر جنگ نرم [40] (@)

مرصاد [78] (@)

متکلم وحده [23] (@)

فرهنگ قرآنی [1] (@)

چادر خاکی [4] (@)

حجاب فاطمی [55] (@)

به سوی موعود 1 [14] (@)

شهید313 [90] (@)

زینبی ام [0] (@)

علی.. [5] (@)


آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنجهاست؛ پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمانها، یاد بگیر که در این سیاره ی رنج، صبورترین انسانها باشی. (شهید آوینی) تماس با ما

ذکر امروز
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

قرآن آنلاین به همراه ترجمه گویا

اسلام کوئست

دروس اخلاق استاد محمد شجاعی

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

آستان قدس رضوی

مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
جامعه مهدوی

مجموعه کلیپ صوتی
«جامعه ی مهدوی»
دانلود کنید:

معیارهای جامعه ی مهدوی در کلام استاد پناهیان

نحوه تربیت صحیح در جامعه مهدوی چیست؟

امام زمان علیه السلام، به خاطر چه کسانی غایب است؟

جامعه مهدوی بدی ها را ذوب می کند

در جامعه مهدوی نگاه عوامانه وجود ندارد

در جامعه مهدوی نفاق، ذلیل می شود

در جامعه مهدوی، مردم به هم محبت دارند

محبت، اسم دین من است

امام شناسی خود را قوی کنید

منبع:
www.snn.ir

موسیقی وبلاگ
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 6
  • بازدید دیروز: 11
  • کل بازدید: 453300
  • در جنگ صفین مردم وقتی نگاه می کردند می دیدند یک طرف علی است و طرف دیگر خال المومنین معاویه!!!!

    یک طرف عمار است طرف دیگر کاتب وحی عمروعاص!!

    هر دو طرف قرآن می خوانند و نمازشبشان به راه است!!

    جنگ صفین حقیقتا جنگ بصیرت بود! فضا به شدت غبار آلود و مبهم!

    اینجا بود که شهادت جناب عمار شد ملاک حق!

    پیامبر گرامی از قبل به عمار بشارت داده بود که تو به دست گروهی یاغی به شهادت می رسی...

    عمار که بر زمین افتاد هلهله به پا شد عمار کشته شد...

    پس گروه یاغی رسوا شدند!

    و باز مکر عمرعاص!

    کسی که عمار را به جنگ آورده قاتل اوست! علی عمار را به جنگ آورده و موجب شده او کشته شود!!

    با ابن حساب فئه ی باغیه ای که پیامبر فرموده بود شد سپاه علی!!!

     جایی که علی هست تو دنبال چه می گردی؟!

     تو منتظری ببینی عمار را چه کسی می کشد؟!

    علی مع الحق و الحق مع علی... خط کش و ملاک و معیار حق علی است!

    بصیرت یعنی این که بفهمی حرفی که علی می زند عین حق است حتی اگر تو حکمت حرفش را نفهمی!

    در همین جنگ صفین مالک اشتر به نزدیک خیمه گاه معاویه می رسد طوری که خودش می گوید به اندازه ی یک ضرب شمشیر با کشتن معاویه فاصله داشتم!

    ولی باز و باز مکر عمروعاص و ماجرای حکمیت...

    امیرالمومنین فرمان داد مالک برگردد. مالک هم برگشت! مالکی که به اندازه یک ضرب شمشیر با معاویه فاصله داشت!

    بصیرت یعنی این! هر کدام از ما اگر بودیم می گفتیم بگذار بکشم این ملعون را تا فتنه بخوابد! ولی مالک گفت چشم! نگفت چرا! نگفت بگذار بکشمش! اگر علی فرموده برگردم چشم برمی گردم حتی اگر حکمت این فرمانش را نمی فهمم!

    داستان امام صادق ع و آن مردی که به فرمان آقا رفت و نشست میان تنور داغ را حتما شنیده اید! نگفت می سوزم! نگفت لااقل بگویید چرا باید بروم توی تنور! نگفت دلیلش چیست! فقط گفت چشم چون شما می گویید چشم حتی اگر من نفهمم یعنی چه این دستور عجیب! حتی اگر بسوزم چشم.

    و امام فرموده بود ما اگر به تعداد انگشتان دست یارانی مثل این داشتیم قیام می کردیم!

    بصیرت یعنی این!

    یعنی در امر مولایت چرا نیاوری. حتی اگر نمی فهمی چه می گوید! حتی اگر به نظرت حرف تو درست تر است! حتی اگر فکر می کنی دارد اشتباه می کند حتی اگر به نظرت راه بهتر از این هم هست! حتی ... حتی.... بصیرت یعنی تو یقین پیدا کنی امام ملاک حق است چیزی جز حق نمی گوید و نمی کند  و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی...

    وقتی یقین کردی آن وقت است که فقط می گویی چشم...

    آن وقت است که می شوی عباس...

    برای امامت می شوی پشت محکم... الان انکسرت ظهری...

    آن وقت است که امام صادق روضه ی عمو می خواند و می گوید عموی ما عباس نافذالبصیره بود...

    نافذالبصیره یعنی عباس هرگز جز دو زانو جور دیگری مقابل حسین ننشست...

    نافذالبصیره یعنی عباس هرگز قدمی پیشتر از حسین برنداشت...

    نافذالبصیره یعنی عباس اذن میدان می خواست و ارباب نمی داد و عباس فقط می گفت چشم

    نافذالبصیره یعنی عباس حتی یک بار نگفت چرا؟! فقط گفت چشم...

    بصیرت که داشته باشی می شوی السلمان منا اهل البیت...

    در کوچه ای که سلمان و امیرالمومنین از آن گذر می کردند فقط یک جای پا بود!

    یعنی سلمان حتی قدم هایش را روی جای قدم های علی می گذاشت. یعنی سلمان فقط می گفت چشم..

    بصیرت یعنی چشم مولای من... حتی اگر من نفهمم...

    پ.ن: بصیرت یعنی چَشم نه چِشم!!!

    منبع: ساعت یک ونیم 

     

     




    موضوع: بصیرت(2)،

    نویسنده : پلاک
    یکشنبه 92/6/24 8:57 عصر


    آغاز دهه ی کرامت و تولد کریمه ی اهل بیت و روز دختر را بر همه ی شما دوست داران اهل بیت تبریک و تهنیت عرض میکنیم.




    موضوع: تبریک(4)،

    نویسنده : پلاک
    جمعه 92/6/15 10:42 عصر


     

    هوا خیلی گرم شده بود

    مدام عشوه گری میکرد و از هوای گرم می نالید

    چشمم به بطری آب معدنی بود که هر از چند ثانیه ایی یه قُلپ بالا میکشید

    نگاه به ساعتم کردم دیدم تا افطار چهار پنج ساعتی مونده

    از این ساپورتایی که محصول آکادمی زن تیکه  بود تنش کرده بود 

    یه دفه راننده گفت آقا یه کم برو  اونورتر این خانم هم بشینه

    دیدم جایی نیست اومد بغل من نشست 

    گفتم ببخشید خانم شهر شما  ماه رو دیدن؟

    گفت ماه چیه؟

    گفتم هیچی...

    لباسایی که میپوشین میدونین از کجا مد شده؟

    گفت نمیدونم حاج آقا مردم دارن میپوشن و مغازه دارا میارن منم میپوشم

    گفتم هیچ میدونستی این ساپورتا که الان مد شده و همه دارن میپوشن کجا مد شد؟

    گفت نه برام جالبه کجا؟

    گفتم آکادمی اون زنتیکه رو دیدین؟

    گفت اره همشو دنبال میکردم

    گفتم خب حالا که شما دیدین بهتر نتیجه میگیرین من فقط آمار شنیدم

    گفت اره راست میگی اکثرا از اینا میپوشیدن 

    گفتم حالا دیدی از کجا خوردیم زنان ایرانی احتیاجی به نشون دادن بدن خودشون ندارن تا براشون عزت و احترام بیاره

    همیشه زن ایرانی رو با عفت و حیا و حجابش شناختن  ولی الان دختره با حجاب رو میارن مسابقه ی خوانندگی که نشون بدن حجاب با خوانندگی منافات نداره. پوشش های زشت وزننده استفاده میکنن تا مستقیم بگن اگه فردا از اینا اومد بازار سریع بگیریدش. که همین هم شد. ما بیشترین ضربه ایی که میخوریم از همین آدمای خودیه که به ظاهر قضاوت میکنن و عمق ماجرا رو نمیبینن. 

    یه دفه دیدم بقیه مسافرا به دقت دارن به حرفام گوش میدن و انگار تازگی داره براشون. 

    خانمه هم یه کم خودشو جمع و جور کرد و گفت من اصلا اهل سیاسیت بازیا نیستم من فقط میخوام تو جامعه عقب نمونم

    گفتم ربطی به سیاست نداره اینا اعتقادات مارو نشونه رفتن و با این کار میخوان کاملا مارو عقب افتاده قرار بدن.

    چیزی که در ظاهر فکر میکنین پیشرفته باطنش عین عقب افتادگیه.

    پیاده که شدم برم دختره متفکرانه داشت به حرفام فکر میکرد و آب میخورد 

    گفتم راستی خواهرم آتیش جهنم خیلی گرم تر از اینجاست. تازه آب خنک هم نداره همش چرک و کثافت میدن آدم بخوره.

    تا اینو گفتم یه حالت چندش به خودش گرفت و چیزی نگفت

    حرف آخر: مردم ما از خیلی از مسائل تهاجم فرهنگی و مسائل اعتقاداتی خبر ندارند. و یا اگر خبر هم داشته باشند مسئله ی پیش پا افتاده ایی در نظر میگیرند. در حالی که خود ما نه میتوانیم به روش صحیح الگو سازی داشته باشیم. نه می توانیم ذهن جامعه ی جوان را آگاه سازیم. تا وقتی که جوانان جامعه ی ما آگاه به مسائل نباشند در جبهه ی دشمن حرکت خواهند کرد.

    * اتفاق مربوط به یکی از دوستان بود که با اجازش براتون نقل کردم




    موضوع: خاطره ی تهاجم فرهنگی(1)،

    نویسنده : پلاک
    دوشنبه 92/6/4 8:46 صبح


    علی را که می شناسی؟! نامش به دل چه آشناست و به جان چه می نشیند. چه صمیمیتی است بین نگاه تو و نام «علی»...
    علیِ مرهب کش، علیِ خیبرگشا، علیِ عمرو افکن، علیِ یکه تاز، علی...علی..علی.... قهرمان بدر و حنین و خیبر....
    علیِ عاشق، علیِ رئوف، علیِ مهربان،همان علی که نگاهش خیس می شود در تماشای یتیم، علیِ فاتح ِ دلها...
    علی ع جمع بین تضادهاست، جمع عقل و عشق! کجای دنیا پهلوانی را چنین عاشق سراغ داری؟؟
    اسدالله الغالب را می دانی یعنی چه؟ حیدر کرار را چطور؟
    کرار به کسی می گویند که مکررا کاری را انجام دهد و علی را خدایش از آن جهت کرار نامید که مکررا به کفار حمله می برد؛ حالا همین حیدر کرار را پیغمبر ص ابوتراب می نامد! دانستی چه می خواهم بگویم؟ آری قهرمانِ میدان های نبرد چنان ساده بین مردم آمد و شد دارد و چنان متواضعانه کوزه آب پیرزنان را به دوش می کشد و پای صحبت بیوه زنان می نشیند و چنان صمیمی بازی یتیمکان را شریک می شود که اصلا گویی این امیر این مردم نیست!!!! آری خدای تواضع را جز بوتراب نشاید که نامید...
    همین پهلوان، روزهای گرم چفیه عربی به سر می بندد و نخل می کارد و چاه می کند و آن گاه همه را می دهد برای نیازمندان...!
    کسی چه می داند؟! شاید چفیه انداختن بسیجیان از همین چفیه انداختن علی ع نشات می گیرد! شاید بسیجیان چفیه می اندازند تا یادشان نرود باید مثل علی باشند... مثل علی قهرمان، مثل علی متواضع، مثل علی عاشق و مثل علی «مرد»...
    شاید چفیه نماد علی ع باشد، علی فرمانده فاتح اسلام...
    چه پیوندی است بین علی و بسیجی؟! آیا جوابی بهتر از جمله رهبر می توان یافت؟! « بسیجی واقعی امیرالمومنین است که تمام وجودش وقف اسلام بود.»

    راست گفته رهبرم، «علی ع» قله است بسیجی باید به قله بنگرد و بالا رود...
    خوش به حالت بسیجی که فرمانده ات «علی ع » است....

    منبع: ساعت یک و نیم


     




    موضوع: بسیجی(1)،

    نویسنده : پلاک
    شنبه 92/6/2 6:19 عصر


     

    تقصیر تو نیست،مقصر منم.

    تقصیر تو نیست که تو نیامدی مقصر منم.

    اگر همان اولین جمعه که به غروب رسید و از آمدنت خبری نشد من از غصه مرده بودم

    واگر هر هفته چند جنازه مثل من روی دست جمعه می ماند...

                                                                                          تو تا حالا آمده بودی...

     




    موضوع: انتظار(2)،

    نویسنده : پلاک
    جمعه 92/6/1 8:52 صبح


     

    برای این که توی مطلبتون فایلی رو قرار بدید (مثلاً عکس) باید اون رو اول روی فضای اینترنت ذخیره (آپلود) کنید. برای این کار، فایل زیر رو بخونید:

    آموزش آپلود فایل

    ضمنا برای برخی راهنمایی ها میتونید به این لینک مراجعه کنید:


    منبع: رضویون

     




    موضوع: وبلاگ نویسی(2)،

    نویسنده : پلاک
    شنبه 92/5/26 8:15 عصر



    سلام
    قبل از این که شروع به نوشتن کنیم نکات زیر رو رعایت کنیم بهتره. این باعث میشه وبلاگمون ظاهر جذاب و بهتری داشته باشه. فقط برای یادآوری میگم و الّا شما که همگی استاد ما هستید.

    1- متن
    الف) غلط املایی
    لطفاً مطالب غلط های املایی نداشته باشن. حتماً یک بار مطلبی رو که نوشتید با دقت بررسی کنید.

    ب) «خط پر» کردن نوشته ها
    متن رو حتماً Justified (خط پر) کنید، البته به جز موارد خاص. به هر حال «راست چین» نباشه.
    ج) قلم (فونت)
    ج-1) برای نوشته ها فونت مناسب انتخاب کنید. اگر انتخاب خاصی ندارید، فونت Tahoma خوبه.
    نکته: اگر فونت هایی به جز فونت های پارسی بلاگ رو انتخاب می کنید، باید به این نکته توجه کنید که اگر کسی که وبلاگ رو می بینه فونتی رو که شما انتخاب کردید روی کامپیوترش نداشته باشه، به طور پیشفرض فونت Tahoma انتخاب میشه و اونوقت شاید ظاهر مطلب برای شما راضی کننده نباشه.
    ج-2) اندازه ی فونت رو متناسب با نوع فونت انتخاب کنید.

    2- عکس ها
    الف) کیفیت
    از عکسایی استفاده کنید که کیفیتشون بالا باشه، یعنی طولشون حداقل 480 باشه (مشخصات عکس رو وقتی تو گوگل جستجو می کنین و روی عکس مورد نظر کلیک می کنید، می تونید تو ستون سمت راست ببینید) اگر عکسی پیدا کردید که کوچیک بود توی همین صفحه ی مشخصات، روی عبارت More Sizes (دیگر اندازه ها) کلیک کنید تا همون عکس رو با اندازه های دیگه براتون جستجو کنه.
    ب) اندازه:
    طول عکس ها حد اکثر 480 باشه. در غیر این صورت عکس ناموزونی خواهید داشت.
    ج) جای عکس
    محل عکس ها رو جای مناسبی قرار بدید؛ اگر کنارش مطلبی نیست، وسط بذاریدش، اگر میخواید بین مطالب قرار بدین، توی تنظیمات تصویر، محلش رو انتخاب کنید.

    3- دسته بندی
    الف) مطالب رو حتما دسته بندی کنید
    این مطالب کم کم به یاری خدا زیاد میشن، اگه این مطالب طبقه بندی نشن، دسترسی بهشون مشکل میشه. پس بهتره هم زمان با پست مطلب دسته بندیشون هم بکنیم.
    نکته: برای دسته بندی مطالب همیشه این سؤال رو از تو ذهنتون داشته باشید که «ممکنه بعداً مطلبی نوشته بشه که توی این دسته بندی جا بگیره؟». اگر تو دسته بندی ها دقت نکنیم، دسته بندی هامون کارآیی مطلوب رو پیدا نمی کنن.
    ب) برای دسته بندی ها عنوان مناسب انتخاب کنید
    تعداد دسته ها باید تا جایی که ممکنه کم و عنوانشون تا حد ممکن گویا باشه.
    ب-1) استفاده از دسته بندی های موجود
    اول دسته بندی های موجود رو مرور کنید، اگه هیچ کدوم مورد نظرتون نبود، یه دسته بندی جدید ایجاد کنید.
    ب-2) ایجاد دسته بندی جدید
    برای دسته بندی جدید نیاز نیست کار خاصی بکنید؛ فقط تو قسمت دسته بندی، عبارت مورد نظرتون رو بنویسید.
    نکته: برای نوشتن چند کلید واژه (دسته بندی) باید بین هر کدوم علامت «+» رو قرار بدید.

    4- پیوندهای روزانه
    اگر طی وبگردی به مطلبی برخوردید که در راستای کارمون بود، عنوان مطلب و لینکش رو به آدرس ایمیل وبلاگ بفرستید تا در قسمت پیوندهای روزانه ی وبلاگ قرارشون بدیم.

    ضمناً هر سؤالی بود حتماً توی همین پست بپرسید، هر گونه پیشنهادی رو هم همینطور.
    موفق باشید.


    منبع: رضویون




    موضوع: وبلاگ نویسی(2)،

    نویسنده : پلاک
    پنج شنبه 92/5/24 9:52 عصر


    با عرض تبریک و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه شما دلدادگان و تسلیم شدگان در برابر ندای حق و پشت پا زنندگان به وسوسه های شیطانی ابلیسیان.

    از درگاه الهی مسئلت می نماییم که این ماه را آخرین ماه رمضان شما قرار ندهد و طول و عرض عمرتان را افزون کند. و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم .... اللهم عجل لولیک الفرج




    موضوع: تبریک(4)،

    نویسنده : پلاک
    پنج شنبه 92/5/17 1:0 صبح


     

    با عرض سلام  ودرود و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان دانشجو

    به اطلاع می رساند آن دسته از دوستانی که توفیق زیارت بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه آلاف التحیه و الثناء و شرکت در اردوی طرح صالحین در دهه ی سوم ماه مبارک رمضان نصیبشان شده  می رساند که تاریخ حرکت بعد از ظهر روز هشتم مرداد ماه (ساعت دقیق حرکت متعاقبا اعلام میشود) میباشد و همراه داشتن کپی مدارک در روز حرکت از قبیل کارت ملی، شناسنامه، کارت دانشجویی، و دو قطعه عکس سه در چهار الزامیست. بدیهی است که در صورت ناقص بودن مدارک از حضور در اردو ممانعت به عمل خواهد امد.

    لازم به توضیح میباشد که حرکت با قطار می باشد و مدت اقامت ده روز خواهد بود . و ساعت دقیق نیز روز قبل از حرکت اطلاع داده میشود.

    با آرزوی توفیق زیارت با معرفت و التماس دعا برای تمامی عزیزانی که خدمت به زائران حضرت رضا علیه السلام را برای خود افتخار می دانند.

     




    موضوع: اطلاع رسانی(1)،

    نویسنده : پلاک
    پنج شنبه 92/5/3 7:34 عصر



    ماه مبارک رمضان آغاز شده بود، وارد مسجد کوفه شد، از منبر بالا رفت و بعد از حمد و ثنای الهی و صلوات بر رسول گرامیش، خطاب به مردم فرمود:
    "ای مردم این ماهی است که خداوند آن را بر ماه‌های دیگر برتری داده است ... و آن ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت در آن گشوده می‌شوند و درهای آتش در آن بسته می‌گردند و ماهی است که در آن ندا (ی مردم) شنیده می‌شود و دعا مستجاب میگردد و گریه مورد ترحم قرار می‌گیرد.
    ماهی است که در آن شبی وجود دارد که فرشتگان از آسمان فرود آمده بر مردان و زنان روزه دار به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام می‌دهند و آن شب، شب قدر است؛ روزه گرفتن آن برتر از روزه داری هزار ماه و عمل در آن برتر از عمل هزار ماه است.
    هیچ شب و روزی از این ماه نیست مگر آنکه پروردگار متعال بر سر این امت نیکی می‌افشاند، پس هر کس از ریزش نعمت الهی به اندازه ی یک گوهر بهره مند گردد، روز ملاقاتش با خدا در نزد او گرامی خواهد بود و هیچ بنده‌ای نزد خدا گرامی نگردد مگر آنکه خداوند بهشت را جایگاه او قرار می‌دهد."
    سپس امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر فراز منبر مسجد کوفه فرمود:
    "بندگان خدا! این ماه مانند دیگر ماهها نیست؛ روزها و شبها و ساعاتش بهترین روزها و شبها و ساعات است. ماهی است که شیاطین در آن در بند و زندانی اند، خداوند روزی‌ها را زیاد و بر طول عمرها می‌افزاید و میهمانان خانه اش (حجاج) را انتخاب می‌کند.
    ای روزه دار!در کار خویش نیک بنگر؛ که در این ماه میهمان پروردگار خویش هستی. بنگر گه در شب و روزت چگونه‌ای و چگونه اعضا و جوارحت را از معصیت‌های پروردگارت حفظ می‌کنی؟ بنگر تا مبادا شب در خواب باشی و روز در غفلت و در نتیجه این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه که روزه داران پاداش‌های خود را می‌گیرند، تو از زیانکاران باشی و آنگاه که از عطا و کرامت صاحب (و پروردگار) خویش بهره‌مند می‌شوند، تو از محرومان گردی و آنگاه که به سعادت همسایگی با پروردگارشان می‌رسند، تو از طردشدگان باشی!
    ای روزه دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوی، به کدام درگاه روی خواهی آورد؟ و اگر تو را واگذاشت، کیست که یاریت کند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگیت را به آستان چه کسی خواهی برد؟ و اگر از خطایت درنگذشت، برای آمرزش گناهانت به که امید خواهی بست؟
    ای روزه دار! شب و روز با تلاوت کتاب خدا به او تقرب بجوی که همانا کتاب خدا شفیعی است که در روز قیامت شفاعتش پذیرفته است و برای تلاوت کنندگانش شفاعت می‌کند. پس با خواندن آیات آن، از درجات بهشت بالا می‌روند.
    مژده ‌ای روزه دار! از حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که می‌فرمود: "خداوند متعال به هنگام افطار هر شب ماه رمضان، آزادشدگانی از آتش دارد که شمار آنان را کسی جز خدا نمی‌داند؛ پس چون آخرین شب این ماه فرارسد، خداوند به شمار همه کسانی که در این ماه (از آتش) آزاد کرده است، آزاد خواهد نمود."
    در این هنگام مردی از قبیله همدان برخاست و گفت: "ای امیرمومنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر برایمان بگو."
    فرمود: شنیدم که برادرم و پسرعمویم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمود: "هرکس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرامها (معصیت ها) حفظ کند، وارد بهشت می‌شود"...
    درخواست مرد همدانی سه بار دیگر تکرار شد، در مرتبه ی سوم، آن حضرت این گونه پاسخ داد:
    "شنیدم از برترین همه پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرب که می‌فرمود: "همانا سرور اوصیاء در سرور ماهها کشته می‌شود."
    گفتم: "ای رسول خدا سرور ماهها کدام است و سرور اوصیاء کیست؟"
    فرمود: "اما سرور ماهها، ماه رمضان و سرور اوصیاء تویی یا علی!"
    گفتم: "ای رسول خدا ! آیا چنین خواهد شد؟"
    فرمود: "آری سوگند به پروردگارم! همانا بدبخت ترین امت من، برادر پی کننده ی ناقه ی ثمود، برمی خیزد و ضربتی بر فرق سرت می‌زند که محاسنت از خون آن رنگین می‌شود."
    مردم از سخنان علی (علیه السلام) شروع به گریه و شیون کردند؛ علی (علیه السلام) خطبه اش را تمام کرد و از منبر پایین آمد.
     
    « برگرفته از کتاب " فضائل الاشهر الثلاثة "، تألیف: شیخ صدوق(ره) 
     


     




    موضوع: ماه رمضان(1)،

    نویسنده : پلاک
    یکشنبه 92/4/30 8:33 عصر


    یک روز، یک حدیث
    تصویر برگزیده
    تصویر برگزیده
    دوستان