www.faater110.ir
.:: نویسندگان ::.
مدیر وبلاگ: پلاک [66]
مجموعه کلیپ صوتی
«جامعه ی مهدوی»
دانلود کنید:
منبع:
www.snn.ir
به افتخار جوونایی که نه مثل یوز پلنگ بلکه مثل شیر،
نه نود دقیقه بلکه هشت سال ،
نه جلوی توپ فوتبال بلکه جلوی توپ تانک ،
نه مقابل یک کشور بلکه مقابل بیست و هفت کشور دفاع کردند!
و یه میلیمتر از خاکمون رو به دشمن ندادند تا ایران و ایرانی همیشه قهرمان باشه وپرچمش بالاست .
شادی روحشون صلوات .
ماه مبارک آمد،ای دوستان بشارت
کزسوی دوست ماراهردم رسداشارت
حلول ماه مبارک رمضان،ماه بهارقرآن،روشنی قلوب وتزکیه نفوس برشمامبارک.
التماس دعا...
یکی از ماموران امنیتی زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود.عده ای که صورتهاشان را بسته بودند رفتند و بر بدن نیمه جان او بنزین ریخته و آتشش زدند. من رفتم و بدن در حال سوختن او را از وسط جمعیت به کنار کشیدم و لباس هلال احمر خودم را بر تنش انداختم. به یکباره جمعیت به سوی من حمله ور شدند و با عمود آهنین به سرم کوبیدند. سه نقطه از سرم شکست، بینایی ام را تقریبا از دست دادم. در همان وسط خیابان چند نفر دست و پایم را گرفتند، یکی شان با درفش به زیر ناخن های پایم می انداخت و ناخن های پایم را یکی یکی کشیدند... مرا به خانه ای بردند و در آن جا شکنجه ام کردند و در نهایت وقتی تصور کردند که جان داده ام، جنازه ام را در خیابان انداختند و رفتند...
وقتی تصاویر من از تلویزیون پخش شد، حتی مادرم هم مرا نشناخته بود و از تن صدا حدس زده بود که من پسرش هستم و به این ترتیب بود که بعد از چند روز بی خبری از من، خانواده ام توانستند ردی پیدا کنند و سراغم بیایند...
این ها که خواندید، هیچ ربطی به داعش و وقایع کنونی عراق ندارند! خاطراتی است که براساس خاطرات شهید ستاری و خانواده اش بازنویسی کرده ام.
شهید ستاری را در عاشورای 88، همین فتنه گران آزادی خواه و دموکرات در وسط خیابان های تهران به فجیع ترین شکل شکنجه کردند و او در نهایت در زمستان گذشته به شهادت رسید
برای تاریخ نوشتم تا روزی قضاوت کند که مزدورهای امریکا درایران و عراق و سوریه و هر جای دیگر دنیا رفتار مشابهی انجام میدهند و فقط این رسانه های دنیا هستند که اسم یکی را داعش می گذارند و دیگری را جنبش سبز و از هر کدام مطابق میل کدخدا تصویرسازی می کنند...
نامه نوشته بود :
" برادر رزمنده سلام ، من یک دانش آموز دبستانی هستم . خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم .
با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم . قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم ، اما قیمت آنها خیلی گران بود ، حتی کمپوت گلابی که قیمتش 25 تومان بود و از همه ارزان تر بود را نمی توانستم بخرم .
آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست . در راه برگشت کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دقت ان را شستم تا تمیز تمیز شد . حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم ، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه ها کمکی کنم."
بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می گرفتند ، آب خوردنی که همراهش ریختن چند قطره اشک بود.
(پاتوق بچه شیعه ها)
مابه کسانی که اهل کار فرهنگی هستند دائم می گوییم
به بعضی تکرار می کنیم
به بعضی التماس می کنیم
بعضی ها را در اینجا جمع می کنیم
و به بعضی پیغام می دهیم که آقا ! کار فرهنگی بکنید
جواب کار فرهنگی باطل کار فرهنگی حق است....
...عزیزان من فرهنگ از اقتصاد هم مهم تر است
فرهنگ به معنای هوایی است که تنفس می کنید
عزیزان من
کار را هر چه جدی تر ادامه دهید
چرا که فعالیت های فرهنگی شما از اول انقلاب
نقش مهمی در ایستادگی و پیشرفت کشور ایفا کرده است...
...تاثیر هیچ سرمایه گذاری مثل کار فرهنگی قطعی و صد در صدی نیست...
آقاخامنه ای(دام ظله العالی)
طرح امنیت اخلاقی خوب است فقط برای مردم! برای دختران سرزمین من که از وقتی چشم باز کرده اند هم نشینشان باربی بوده با موهای بلوند و کمر باریک و چشم های رنگی و مژه های طویل! برای آنان
که قبلاترها عکس هنرپیشه های خارجی به در و دیوار اتاقشان میزدند اما چندی است فهمیده اند بازیگران سرزمینشان هیچ از آن ور آبی ها کم ندارند و برای به معرض نمایش در آمدن اتفاقا شایسته ترند!
دختران معصوم سرزمینم که چادر را درفیلم ها یا برسر پیرزنان دیده اند یا بر سر متکدیان، یا آن ها که جز قشر پایین جامعه بوده اند. اگر هم احیانا متمول و فرهیخته ای در فیلم ها چادری باشد آن قدر دردنیای
واقعی بدحجاب هست که عملیات مثبت در منفی را به خوبی اجرا نموده و تاثیر بی حجابیش به مراتب افزونتر از فرهنگ سازیش می شود.
و آن وقت یک عده بیکار! می نشینند در این سوی آآب ها رفتار گلشیفته را تحلیل می کنند که به خاطر لاقیدی و آزادی عمل بیشتر از ایران رفت. خوب که فکر کردم دیدم استاد فراهانی حق داشت! سینمای
ایران دیگر تاب و توان هنر دختر هنرمندش را نداشت. بازیگران داخلی هم به خوبی دریافته اند که جسمشان آلات بازیگری است و تلاش دارند به 
خوبی در جهت پیشرفت هنری از آن استفاده کنند و ضمن
گرفتن عکس های نیمه برهنه، در کلوب های شبانه نیز حضور پر رنگی داشته باشند شاید بتوانند به هنر این مرز و بوم کمک
شایان توجهی کنند و اتفاقا هیچ ابایی ندارند از اینکه در کنار یا حتی فراتر از کنار مردهای متفاوت دیده شوند.
به نظرم جا دارد همین جا و بدین وسیله از گلشیفته عزیز عذر خواهی کنیم. ما خیلی در موردت بد برداشت کرده بودیم و فکر
کردیم تنها تو، راه را به اشتباه رفته ای! نمی دانستیم همفکرانت در ایران کم نیستند و فقط هنوز فضایش فراهم نشده تا چون تو
هنرنمایی کنند.
عزیزان مجری طرح امنیت اخلاقی و همه متولیان امر هروقت توانستند الگوهای فرهنگی درست تحویل جوانان این مرز و بوم دهند
دوره بیفتند و با خاطیان برخورد کنند. به قول رهبر معظم انقلاب بدحجابی جوانان ما نقص ظاهر است!!!
بیندیشید برای رفع این نقص چه کردید و با بالادستی ها چقدر برخورد داشته اید تا فرودستان را ترمیم کنید. با این سینما پیام
انقلاب ما به کوچه بغلی هم نمیرسد چه رسد به دنیا!!!
مهدی جان
حیف که جمعه هاروزنامه چاپ نمی شود
چه تیتری میشدخبرآمدنت...
میلادقائم آل محمد(عج)برشمامبارک...
اینجا ایران است، سال یک هزار و سیصد و بی تعصبی...
کودکان سرزمین من یانگوم و سوسانو را بیشتر می شناسند تا اسطوره های دینی شان را! و همه میخکوب پای فیلم های چشم بادامی ها با داستان
هایی ساختگی و قهرمانانی شکستنی!
هیچ کس شاهنامه نمی خواند. اهل منطق الطیر نیست.بوستان و گلستان به هیچ “هنرمندی” سوژه برای آفرینش نمی بخشد!
هنرمندهای این روزهای این مرزو بوم دیگر ارزشی و غیر ارزشی ندارند. برابر است متحجری که به جرم دلدادگی به رهبر مملکتش، با چوب از او استقبال می کنند با روشنفکری که برای فلان کمپانی عریان می
شود و مدرنی که در جشنواره های خارجی با بیگانگان دیده بوسی می کند.
اینجا برای پاک کردن خطاهای برخی ها تاریخ را خط می زنند و بعد شاکی اند چرا نام فرزندان این سرزمین، اجنبی شده!
شاکی اند چرا سیصد می سازند و حریم سلطان به خوردشان می دهند!
سبک زندگی غربی دیگر کسی را نمی آزارد.
کسی شرم نمی کند از دیدن مبتذلات ماهواره در جمع. هرکسی قیمتی پیدا کرده. کمتر می توان کسی را نخرید!
ما که از نسل مادرانی هستیم که ساعت ها کنار خیابان می ایستادند تا تاکسی ای از راه برسد که سرنشینان عقبش زن باشند و سوار شوند، شده ایم این! وای به حال نسل بعد که عکس های کشف
حجاب کرده مادرانشان در شبکه های اجتماعی را صدها چشم رصد کرده و هزاران لایک گرفته!
کسی حواسش نیست کودکان پیش دبستانی ما درس تنظیم خانواده را از بحرند!
کسی حواسش نیست زنان سرزمین من از صبح تا شب مانند مردان کار کردن را برای خود استقلال می دانند و از زنانگی شان هیچ نمانده!
کسی حواسش نیست بر سر مامی توانیم چه آمده و چرا همه اصرار دارند بگویند همیشه خواستن، توانستن نیست.
کسی حواسش به جوانان تحصیل کرده سالخورده بی کار مجرد نیست! اما همه شاکی اند از دوستی های پنهانی ، از روابط نامشروع، از معشوقه داشتن مردان متاهل و روابط زنان با پسران جوان….
این ها حقایقی است که با سرپوش نهادن برآن هیچ چیز درست نمی شود. نمی توان هم آسان از کنارش گذشت.
این روزها همه تلاش هاشان را معطوف کرده اند به رفع فیلتر فیسبوک و اثبات جرم فلان مستند ساز و شکستن تمام کاسه ها و کوزه ها بر سر آنان که پیش از این بوده اند و امروز نه!
دیگران نتوانستند و رفتند. شما چه کردید؟
ای کاش میتوانستند
از آفتابیاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان...
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ...
(شاملو)
لبخند [12] ، تبریک [4] ، حضرت رضا [3] ، دلنوشته [3] ، طنز [3] ، سیاسی [3] ، محرم [2] ، وبلاگ نویسی [2] ، بصیرت [2] ، تسلیت [2] ، اطلاعیه [2] ، انتظار [2] ، با مزه [1] ، بامزه [1] ، بدون شرح [1] ، بسیجی [1] ، ...تشر به سربازانی که فراری شده اند از امام! [1] ، 1 [1] ، 5 [1] ، آه [1] ، اطلاع رسانی [1] ، امام خامنه ایی [1] ، امام زمان [1] ، دلنوشته ای از تنها [1] ، ده خواهش [1] ، خاطره [1] ، خاطره ی تهاجم فرهنگی [1] ، ویژگی کامل شدن [1] ، مناجات [1] ، شعر [1] ، شهدا [1] ، شهید شهریاری [1] ، طنز سیاسی [1] ، عزیز حزب الله [1] ، ماه رمضان [1] ،
