کد لوگوهای سه گوشه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درباره ما

www.faater110.ir

.:: نویسندگان ::.

مدیر وبلاگ: پلاک [66]


صراط الحمید [57] (@)

تسا 110 [36] (@)

خاکریز [12] (@)

تمّار [5] (@)

افسر جنگ نرم [40] (@)

مرصاد [78] (@)

متکلم وحده [23] (@)

فرهنگ قرآنی [1] (@)

چادر خاکی [4] (@)

حجاب فاطمی [55] (@)

به سوی موعود 1 [14] (@)

شهید313 [90] (@)

زینبی ام [0] (@)

علی.. [5] (@)


آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنجهاست؛ پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمانها، یاد بگیر که در این سیاره ی رنج، صبورترین انسانها باشی. (شهید آوینی) تماس با ما

ذکر امروز
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

قرآن آنلاین به همراه ترجمه گویا

اسلام کوئست

دروس اخلاق استاد محمد شجاعی

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

آستان قدس رضوی

مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
جامعه مهدوی

مجموعه کلیپ صوتی
«جامعه ی مهدوی»
دانلود کنید:

معیارهای جامعه ی مهدوی در کلام استاد پناهیان

نحوه تربیت صحیح در جامعه مهدوی چیست؟

امام زمان علیه السلام، به خاطر چه کسانی غایب است؟

جامعه مهدوی بدی ها را ذوب می کند

در جامعه مهدوی نگاه عوامانه وجود ندارد

در جامعه مهدوی نفاق، ذلیل می شود

در جامعه مهدوی، مردم به هم محبت دارند

محبت، اسم دین من است

امام شناسی خود را قوی کنید

منبع:
www.snn.ir

موسیقی وبلاگ
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 15
  • کل بازدید: 452658
  • در یک شب سرد زمستانی پادشاهی که به خارج از قصر

     رفته بود دید که نگهبان درب کاخ  ، از سرما به خود می لرزد.

    به او گفت:" توسردت نیست؟جواب داد عادت کرده ام !

    به او گفت دستور می دهم برایت لباس گرم بیاورند...

    آن شب گذشت و پادشاه فراموش کرد که دستور بدهد برای ان سرباز لباس گرم ببرند.

    صبح جنازه ی آن سرباز را پیدا کردند.!!

     در حالی که رو ی دیوار نوشته بود به سرما عادت داشتم وعده ی لباس گرمت مرا ویران کرد

    !!!!!




    موضوع:

    نویسنده : متکلم وحده
    سه شنبه 92/11/15 4:49 عصر


    سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران و … بود.
    اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم
    اما وسط های راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم که کرایه راننده رو بدم ولی نبود…!
    جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!
    نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!
    اما خبری از پول نبود… <img src=

    به راننده گفتم: اگر کسی را سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!!
    گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!
    گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق برایش افتاده…!!!
    یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت
    و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی می رسونمت …

    .

    .

    .
    خداجونم!
    من مسیر زندگی ام را با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم
    اما الان هرچه دست کردم و نگاه کردم به جیب هایم دیدم هیچی ندارم، خالیه خالی …
    فقط یک آه و افسوس که مفت مفت عمرم از دستم رفت …
    ما رو می رسونی؟؟؟
    یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مان میکنی؟؟؟!




    موضوع:

    نویسنده :
    یکشنبه 92/11/13 2:0 صبح


    فرصتی شده تا یادی بکنیم از قدیم...

    من که نبودم ولی از بزگتر ها شنیدم که خیلی با الآن فرق داشته...!!!

    میگن لباسها یه مدل دیگه بوده ، اخلاق ها با هم فرق داشته...

    مثلا همه کمک هم می کردن نه اینکه...

    مثلا لباسها به اخلاق اسلامی نزدیک تر بوده تا به غرب و عرف!!!!!

    میگن اون روزا همه به حرف رهبرشون گوش می کردن...

    وای اگر خمینی حکم جهادم دهد....

    میگن اینطوری بوده که تو باشی و من نباشم نه اینکه من باشم و بقیه هم به....

    همه براهم می مردن ، در خونه ها روی همه باز بوده!!!

     جونشون رو برای دیگران، دین اسلام، کشور و ناموسشون فدا می کردن...

    آی شهدا دلای ما تنگه براتون...

    من که باورم نمیشه!!!

    فکرش بکن!!!

    یعنی واقعا میشه همچین دنیایی رو تصور کرد؟؟؟

    میشه حداقل مثل 30 سال پیش بشه؟؟

    حالا کاری به سیاست و قیمت ها نداریم فقط یه سری اصل ها مثل قدیم قوی تر بشه؟!!!

     

    تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته...!!




    موضوع:

    نویسنده : متکلم وحده
    شنبه 92/11/12 10:7 صبح


    یکی از دوستام تعریف میکرد:ترم اول دانشگاه.هنوز داشتیم سه رنگه جزوه مینوشتیم که شنیدیم یکی از همکلاسی ها با یکی دیگه مزدوج شده.تعجب کردیم که چطوری این دو نفر تو این چند روز به این درجه از شناخت رسیدن که ترجیح دادن همسر باشن تا همکلاسی.

    امتحانای ترم دوم داشت شروع میشد که خبر اومد این دو تا مرغ عاشق از هم جدا شدن.تعجب کردیم که چرا اول صبر نکردن که توو امتحانا به هم کمک کنن بعد از هم جدا بشن.

    ترم سوم که شروع شد دیدیم همکلاسیمون تو کلاسا حاضر نمیشه اونجا بود که شستمون خبر دار شد که عروس خانم مهریه اش رو با عشق جانسوز به اجرا گذاشته و آقا داماد با پشت میله ها با عشق روز افزون آب خنک میل میکنه.

    ترم چهارم شروع شد و دوستمون با چند کیلویی اضافه وزن به دانشگاه برگشت گویا قرار شده بود هزار تا سکه رو تو سه هزار ماه پرداخت کنه.

    هر سه ماه یه سکه!!!!!!

    نتیجه اش با خودتون

     

     

     

    کمپوت خنده




    موضوع:

    نویسنده :
    شنبه 92/11/12 9:56 صبح


    1. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسید و تقوا پیشه کنید.
    2. به ما در بیرون آوردن شما از فتنه و امتحانی که بر شما روی آورده است کمک کنید.
    3. عهد می‌کنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است و حق خداست از مال خود خارج کند، از فتنه‌ی گمراه‌کننده و رنج‌های ظلمانی در امان باشد.
    4. هر کدام از شیعیان، در بخشش اموالی که خداوند به او داده به کسانی که خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.
    5. اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یک‌دل شوند، دیدار ما از ایشان به تاخیر نخواهد افتاد.
    6. ظهور ما به تاخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر می‌زند و خبر آنها به ما می‌رسد.
    (توقیع به شیخ مفید)
    7. از خدا بترسید ؛ و از ما اطاعت کنید ؛ و از راه راست منحرف نگردید.
    8. نیت خود را ـ مطابق سنت آشکاری که به شما گفتم ـ با دوستی، به سوی ما برگردانید.
    (توقیع به ابن ابی‌غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان)
    9. اموال شما (خمس و زکات) را قبول نمی‌کنیم مگر اینکه پاک و طاهر باشد... هر کس می‌خواهد عمل کند و هر که نخواهد نکند ؛ چرا که ما به آنچه شما دارید نیازی نداریم.
    10. ظهور و فرج در دست خداست و کسانی که وقت رای آن تعیین می‌کنند "دروغگو " هستند.
    11. در مسایلی که روی می‌دهد به فقهاء مراجعه کنید ؛ زیرا که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم بر ایشان.
    12. منتفع شدن از من در ایام غیبتم، مانند استفاده از خورشید است زمانی که ابر روی آن را پوشانده باشد.
    13. درباره چیزهایی که به درد شما نمی‌خورد سوال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شده‌اید خود را به سختی نیاندازید.
    14. برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که همین فرج شماست.
    (توقیع به اسحاق بن یعقوب)
    15. هر کس بدون اجازه ما در اموال مربوط به ما (خمس، زکات و وقف) تصرف کند، از جمله ظالمین است و ما در روز قیامت شاکی او خواهیم بود. (توقیع به محمد بن جعفر اسدی)
    16. آیا نمی‌دانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجا و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانه‌ای از آنان پنهان شد نشانه‌ی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستاره‌ای از ایشان غروب کرد ستاره‌ی دیگر طلوع نمود ؛ و وقتی که خدای عزوجل امام حسن عسکری (علیه السلام) را به سوی خود برد گمان ننمایید که واسطه میان خود و مخلوقاتش را قطع نموده است. هرگز چنین چیزی نشده و نخواهد شد تا وقتی که قیامت برپا شود.
    (توقیع به محمد بن ابراهیم بن مهزیار)
    17. آیا نمی‌دانید که روی زمین از حجت خدا خالی نمی‌گردد ؛ خواه آن حجت، ظاهر باشد و خواه پنهان.
    18. مردم پیروی از خواهش‌های نفسانی را از خود دور کنند ؛ و همانگونه که پیش از غیبت رفتار می‌نمودند رفتار کنند ؛ و امری که از آنان پوشیده و پنهان شده است را جستجو ننمایند ... و بدانند که حق با ما و در نزد ماست.
    (توقیع به عمری و پسرش)
    توضیح:
    توقیع ، در لغت به معنای "امضاء، نامه و فرمان" ، و دراصطلاح حدیثی به معنای "بخشی از نوشته‌های ائمه اطهار علیهم السلام " است . بیشتر توقیعات از سوی امام عصر (علیه السلام) صادر گردیده است. واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم (علیه السلام) به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته دیده شده‌است. امروزه وقتی سخنی از «توقیع» به میان می‌آید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی (علیه السلام) منصرف می‌گردد.
    ارسال توقیعات برای شیعیان، معمولاً توسط وکلای امام صورت می‌گرفت. نواب اربعه امام عصر وکیلانی در شهرهای مختلف داشتند که توقیعات از طریق آنها انتشار می‌یافت.

    در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی و بحارالانوار مجلسی، حدود هشتاد توقیع از سوی امام زمان (علیه السلام) نقل شده است که محتوای آن‌ها، برخی خطاب به سفرا و نواب خاص است و برخی خطاب به علماء و فقهاست. برخی در پاسخ به سوالات است و برخی در تکذیب کسانی است که به دروغ ادعای امامت یا نیابت از طرف آن حضرت را داشتند.


    منبع توصیه‌ها : علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه‏ای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1380 ؛ ج

    برگرفته از : http://rooze-hejran.blogfa




    موضوع:

    نویسنده : افسر جنگ نرم
    پنج شنبه 92/11/10 12:0 صبح


     

    اون بچه 4، 5 ساله که جای انگشتای کوچیکش رو کیک مونده

     

    وقتی میگه من به کیک دست نزدم،

     

    فکرشم نمیکنه که چه دروغ ساده ای میگه.

     

    مادرش به روش نمیاره ولی میدونه این جای انگشتای بچه کوچیک خودشه...

    همه ی دروغ گفتنای ما به همین فاحِشی اتفاق می افته و خودمون نمی فهمیم..

    اما این نکته رو یادمون باشه که همه آدما مادرمون نمی شن که دروغامونو به روشون نیارن، و خیلی راحت از کنارش رد بشن.. خیلی ها به روشون میارن که هیچ، همه جا جار میزنن!! اونوقته که..

    پس بیاید بخاطر حفظ اعتبار و شخصیت خودمونم که شده، لاأقل کم دروغ بگیم..

     




    موضوع:

    نویسنده : تسا 110
    چهارشنبه 92/11/9 8:35 صبح


     

    وصیت نامه شهیدزین الدین

    اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می جنگیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.
    در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد

     

    انشالله بتوانیم رهروخوبی برای شهیدان باشیم.

     

     




    موضوع:

    نویسنده : حجاب فاطمی
    چهارشنبه 92/11/9 8:20 صبح


    امیر مؤمنان على علیه السلام خطبه بدون نقطه را نیز،پس از مذاکره اصحاب در این باره،بدون درنگ به ایراد آن پرداخته و فرمودند!

    «الحمد لله اهل الحمد و ماواه،و له اوکد الحمد و احلاه،و اسعد الحمد و اسراه،و اطهر الحمد و اسماه،و اکرم الحمد و اولاه.

    الواحد الاحد الصمد لا والد له و لا ولد.سلط الملوک و اعداها و اهلک العداة و ادحاها،و اوصل المکارم و اسراها،و سمک السماء و علاها،و سطح المهاد و طحاها،و اعطاکم ماءها و مرعاها،و احکم عدد الامم و احصاها،و عدل الاعلام و ارساها.

    الا له الاول لا معادل له،و لا راد لحکمه لا اله الا هو الملک السلام المصور العلام الحاکم الودود،المطهر الطاهر،المحمود امره المعمور حرمه المامول کرمه.

    علمکم کلامه و اراکم اعلامه،و حصل لکم احکامه،و حلل حلاله و حرم حرامه،و حمل محمدا الرسالة،و رسوله المکرم المسود المسدد الطهر المطهر،اسعد الله الامة،لعلو محله،و سمو سؤدده و سداد امره و کمال مراده.

    اطهر ولد آدم مولودا،و اسطعهم سعودا،و اطولهم عمودا،و ارواهم عودا،و اصحهم عهودا،و اکرمهم مردا و کهولا.صلاة الله له و لآله الاطهار،مسلمة مکررة معدودة و لآل ودهم الکرام،محصلة مرددة مادام للسماء امر مرسوم و حد معلوم.

    ارسله رحمة لکم،و طهارة لاعمالکم،و هدوء دارکم،و دحور عارکم،و صلاح احوالکم،و طاعة لله و رسله،و عصمة لکم و رحمة.

    اسمعوا له،و راعوا امره،و حللوا ما حلل،و حرموا ما حرم،و اعمدوا رحمکم الله لدوام العمل،و ادحروا الحرص و اعدموا الکسل،و ادروا السلامة و حراسة الملک و روعها،و هلع الصدور و حلول کلها و همها.

    هلک و الله اهل الاصرار،و ما ولد والد للاسرار،کم مؤمل امل ما اهلکه،و کم مال و سلاح اعد صار للاعداء عده و عمده.

    اللهم لک الحمد و دوامه،و الملک و کماله،لا اله الا هو،وسع کل حلم حلمه،و سدد کل حکم حکمه،و حدر کل علم علمه.

    عصمتکم و لواکم و دوام السلامة اولاکم،و للطاعة سددکم،و للاسلام هداکم،و رحمکم و سمع دعائکم و طهر اعمالکم و اصلح احوالکم.

    و اساله لکم دوام السلامة،:و کمال السعادة،و الآلاء الدارة،و الاحوال السارة،و الحمد لله وحده.» (1)


    ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.
    یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
    شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
    معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مای?) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.
    کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
    بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
    خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
    درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.
    او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).
    از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.




    موضوع:

    نویسنده : افسر جنگ نرم
    دوشنبه 92/11/7 10:0 عصر





    موضوع:

    نویسنده : مرصاد
    یکشنبه 92/11/6 2:19 عصر


    من نمیخواستم همیچن عکس و مطلبی رو اینجا بذارم.

    ولی چند وقتیه دیدم که این مدل مو حتی در بین دخترای چادری و مذهبی رواج پیدا کرده.

    برای همین اینو گذاشتم




    موضوع:

    نویسنده :
    شنبه 92/11/5 2:47 عصر


    یک روز، یک حدیث
    تصویر برگزیده
    تصویر برگزیده
    دوستان