کد لوگوهای سه گوشه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درباره ما

www.faater110.ir

.:: نویسندگان ::.

مدیر وبلاگ: پلاک [66]


صراط الحمید [57] (@)

تسا 110 [36] (@)

خاکریز [12] (@)

تمّار [5] (@)

افسر جنگ نرم [40] (@)

مرصاد [78] (@)

متکلم وحده [23] (@)

فرهنگ قرآنی [1] (@)

چادر خاکی [4] (@)

حجاب فاطمی [55] (@)

به سوی موعود 1 [14] (@)

شهید313 [90] (@)

زینبی ام [0] (@)

علی.. [5] (@)


آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنجهاست؛ پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمانها، یاد بگیر که در این سیاره ی رنج، صبورترین انسانها باشی. (شهید آوینی) تماس با ما

ذکر امروز
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

قرآن آنلاین به همراه ترجمه گویا

اسلام کوئست

دروس اخلاق استاد محمد شجاعی

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

آستان قدس رضوی

مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
جامعه مهدوی

مجموعه کلیپ صوتی
«جامعه ی مهدوی»
دانلود کنید:

معیارهای جامعه ی مهدوی در کلام استاد پناهیان

نحوه تربیت صحیح در جامعه مهدوی چیست؟

امام زمان علیه السلام، به خاطر چه کسانی غایب است؟

جامعه مهدوی بدی ها را ذوب می کند

در جامعه مهدوی نگاه عوامانه وجود ندارد

در جامعه مهدوی نفاق، ذلیل می شود

در جامعه مهدوی، مردم به هم محبت دارند

محبت، اسم دین من است

امام شناسی خود را قوی کنید

منبع:
www.snn.ir

موسیقی وبلاگ
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 36
  • بازدید دیروز: 29
  • کل بازدید: 448280
  •  

      « غم هایتان را پشت در خانه بگذارید و سپس با روی گشاده وارد شوید»

    این نسخه تجویز می شود برای اکثر مردانی که خارج از خانه با مشکلات و ناراحتی هایی دست و پنجه نرم می کنند،

    چون.. خانه مکان امنی است که آرامش را به افراد آن هدیه می کند..

    و اما مادر ...

    مادر خانواده قلب و مرکز این آرامش است؛

    کسی که تسلی بخش روزهای دشوار پدر خانواده است..

    کسی که اگر نباشد، پدر خانواده دیگر رنگ آرامش را نمی بیند...

    آآآهای مردانی که قدرت درک این فاجعه را دارید!!!

    نسخه ای دیگر بپیچید برای مردی که با دیدن در خانه دنیا بر سرش آوار می شود..

    برای مردی که قلب خانه اش آتش گرفته است..

    نسخه ای دیگر بپیچید...

    چاه هم عاجز مانده است...

    .

    .

    بمن العزاء یا بنت محمد؟ کنت بک أتعزی ففیم العزاء من بعدک؟؟؟

    با چه کسی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین می یافتم، بعد از تو با چه کسی آرامش یابم؟؟

     

     




    موضوع:

    نویسنده : تسا 110
    شنبه 93/1/16 8:41 عصر



    چقدر وقت ما صرف آدامسهای بادکنکی شد.
    بعضی شعرهایشان را 
    به مینا و آیدا و سوزی تقدیم می کردند.
    احمق تر ها برای گرفتن نوبل 
    به شبکه های بی بی سی و واشنگتن دخیل می بستند.
    امروز هم بینش هنرمندان
    از سقف تالار ها بالاتر نمی رود.
    بهار برای مردم آواز می خواند.
    خدا برای مردم نقاشی می کشد.
    نقاشها فکر می کنند ، زندگی یعنی فتح قله پیکاسو.
    خطاطها برای خدا خط و نشان می کشند.
    قصه نویسهای شنگول
    در زمستان هم حبه انگور می خورند.
    شاعران را میل جاودانه شدن کور کرده است.
    شاعران کم حوصله شده اند .
    می ترسم روزی به نام تمدن
    به گردن بعضی زنگوله بیندازند!
    می ترسم شلوارهای جین و چارلی کار دستمان بدهد
    و شکلاتهای انگلیسی دهانمان را ببندد.
    گاوهای چشم چران،آزادانه در خیابان می چرخند
    پسر خوانده های مایکل جاکسون به دانشگاه می روند.
    اینیشتن بی خوابگاه می ماند،
    دیوار مسافرخانه های ناصر حسرو
    فرمول نسبیت را ازبر می کند.
    بوفالو های آمریکا خلیج فارس را شخم می زنند.
    برادرم با پوتینهای کهنه سربازی اش
    بسیج می شود
    مادرم آب و آیینه و قرآن می آورد
    پدرم فالله خیر حافظا می خواند
    اما بعضی خاطرشان جمع است
    که ناوگان آمریکا
    به استخر های سرپوشیده شان کاری ندارد.

    کامبیز خان دوست دارد پسرش را آلفرد صدا کتد.
    آلفرد فکر می کند
    از دماغ فیل افتاده است
    برای همین می خواهد به هندوستان پناهنده شود!
    گیتی گیتار را ترجیح می دهد .
    سوزی بی آنکه خجالت بکشد
    نامه بوی فرندهایش را برای مادرش می خواند.
    رادیو از ماووت می گوید
    مادرم آماده می شود به بهشت زهرا برود.

    امروز پسر همسایه مان شهید شد
    اما این باعث نمی شود که ساسان
    دوستانش را به قهوه و اسب سواری دعوت نکند
    و برای سگش بستنی نخرد.

    شاپور خان اما عاشق فیلمهای سرحپوستی ست
    و این را از افتخاراتش می داند 
    که در امریکا ، همبرگر را درست تلفظ می کرده است.
    شاپور خان به مشتری هایش سیگار وینستون تعارف می کند.
    و مطمئن است که قیمت سکه و طلا
    پایین نمی آید.                                      
    او فکر می کند هنوز هم خرمشهر 
    دست عراقیهاست!                              
    و چقدر خوشحال است که پسرش را معاف کرده اند.

    به خانه بر می گردم
    تلویزیون دعای نامها و نشانه می خواند
    بعضی اوقات خاموشی هم چیز بدی نیست.

    امسال به ساعتهای کاسیو اطمینان کردیم
    و نماز صبحمان قضا شد !

    بیا به آفتابی نهج البلاغه برگردیم
    چرا نهج البلاغه را جدی نمی گیریم؟
    مولا ویلا نداشت
    معاویه کاخ سبز داشت
    پیامبر به شکمش سنگ می بست
    امام سیب زمینی می خورد
    البته به شما توهین نشود
    بعضی برای جنگ شعار می دهند
    و خودشان از جاده شمال به جبهه می روند.

                        قسمتهایی از شعر مولا ویلا نداشت علیرضا غزوه                           

     




    موضوع:

    نویسنده : پلاک
    جمعه 93/1/15 7:29 عصر


     

    شاید از کوچه شروع شد..

    شاید از سنگینی دستی و بسته بودن دستانی دیگر..

    یا از فشار در و دیوار

    یا که قبل تر از آن... از مرگ پدر

    دقیق نمیدانم این درد از کجا شروع شد.... دردی عمیق

    دردی که ریشه در فدک دارد.. دردی که ریشه در سقیفه دارد

    دردی که بیشتر شد در کوچه های مدینه .. نه از سنگینی دست و کبودی صورت..

    بیشتر شد وقتی شنید طفل هشت ساله اش، تمام راه برگشت به خانه، خودش را سرزنش میکرد

    دست مشت کرده.. زیر لب تکرار  میکرد

    اگر فقط کمی قدم بلندتر بود......

    دردش بیشتر شد.. نه از فشار درو دیوار..

    از فشار بی حُرمتی.. آخر این در ریشه و اصالت داشت..

    این خانه مأمن رسول خدا (ص) و این بانوی پهلو شکسته دخت گرامی ایشان بود؛

    دردش شدت یافت وقتی ولیّ خدا را دست بسته، تنها و بی یاور میان جماعتی کور دل دید..

    پهلویش تیر کشید وقتی نامردی آنانی را دید که روزی با علی وسط میدان بودند و حال تماشاگرانی بیش نبودند..

    آری!! دردی عمیق.. دردی به وسعت تاریخ...

    درست نمیدانم از کجا شروع شد.. ولی خوب میدانم به کجا ختم شد..

    تاریکی شب... سکوت.. تشییع غریبانه.. قبر مسطح.. چهل قبر کاذب..

    هزارو چهارصد سال گمنامی..

    فرق شکسته... جگر تکه تکه... سرهای بریده.. زهر..

    نوشیدنی زهرآلود .. زهر.. خرمای زهرآلود..

    انگور زهرآلود.. شربت زهرآلود.. طعام زهرآلود..

    شربت زهرآلود...

    و هزارو صدو شش سال غیبت...

    اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ‏.

    .

    .

    دردی وسیعتر از وسعت تاریخ..

     




    موضوع:

    نویسنده : تسا 110
    سه شنبه 93/1/12 8:8 عصر


    عطر آتش

     

    آتش و پهلو و مسمار، حقیقت دارد

    بضعه ی احمد و آزار، حقیقت دارد

    ای که پنداری این قصه ای افسانه ایست

    عرش حق گشته عزادار، حقیقت دارد

     

                                                                              "باران"




    موضوع:

    نویسنده : صراط الحمید
    دوشنبه 93/1/11 12:34 صبح


     

     

    دلم به مستحبّی خوش است که جوابش واجب است...

     

    السّلام علیک یا فاطمة الزهراء سلام الله علیها

     

     




    موضوع:

    نویسنده : تسا 110
    یکشنبه 93/1/10 2:0 صبح


     

     

    عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

    حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم

    پرکشیدیم ولی باز به دام افتادیم

    شرط بی بال وپری بود نمیدانستیم

     

     




    موضوع:

    نویسنده : صراط الحمید
    سه شنبه 93/1/5 10:37 عصر


    یک روز، یک حدیث
    تصویر برگزیده
    تصویر برگزیده
    دوستان