www.faater110.ir
.:: نویسندگان ::.
مدیر وبلاگ: پلاک [66]
مجموعه کلیپ صوتی
«جامعه ی مهدوی»
دانلود کنید:
منبع:
www.snn.ir
خیلی تو دار بود وساکت...
ولی وقتی میخواست شوخی کنه انقدر مسخره بازی در می آورد که همگی از خنده ی زیاد اشکمون در می اومد...
وفتی هم میخواست روضه بخونه طوری دلو آتیش می زد که فکر میکردیم داره روضه رو می بینه ومیگه...
شب عملیات که شد باز هم شوخی هاش گل کرد وبعد از اینکه اشک همه رو درآورد گفت حالا بیاید میخوام براتون روضه بخونم...
نشست و روضه ی حضرت زهرا س رو خوند ...خیلی سوزناک تر از دفعات قبل....وآخر روضه از همه حلالیت گرفت
ساعت عملیات که رسید به قول بچه ها نور بالا می زد
رفت وشهید شد.....رمز عملیات:یازهراس
نیمه های شب بود که از خواب بیدار شدم و دیدم داره یه گوشه آروم زار می زنه...
انقدر مناجاتشو دوست داشتم که نخواستم مزاحمش بشم فقط به مناجاتش گوش دادم ...
خوابم گرفته بود نزدیکای صبح بیدار شدم دیدم باز هم داره مناجات میکنه خدایا یعنی این بشر خسته نمیشه؟ خواب نداره؟
بعد از نماز های جماعت بلند تعقیبات میخوند که همه باهاش تکرار کنن و دل همه رو صفا میداد
بعد از شهادتش تو وصیت نامه اش نوشته بود: خدایا تو را شکر گذارم که هرشب دیدار روی مولایم صاحب الزمان (عج) را نصیبم می کردی
وبه ما توصیه کرده بود: یادتون باشه نمازهاتونو اول وقت بخونید، زیارت عاشورا ونماز شب یادتون نره،گناه نکنید.
...پدرومادرهامون(خداحفظشون کنه)ازبچگی به خیلی ازماهایاددادن که"دروغگودشمن خداست!"
یادمه وقتی بچه بودم ومیفهمیدم که دوستم بهم دروغ گفته بهش میگفتم:دروغگودشمن خداست اصلا قهرقهرتاروزقیامت...!!!چندوقتیه که این
عبارت خیلی ذهنمومشغول کرده خیلی!
چراوقتی مامیدونیم نتیجه دروغ دشمنی باخداست بازهم دروغ میگیم؟؟؟؟(مایعنی دانشجویان رشته علوم قرآن وتفسیرقرآن)
دوست خوبم!تاحالابه نتیجه دروغی که میگی فکرکردی؟؟
تاحالافکرکردی که دروغ توممکنه زندگی یک نفرروتاسرحدمرگ ببره؟؟
اصلافکر کردی که دروغ یک دانشجوی علوم قرآن ممکنه اعتقادات یه آدم روبه شدت متزلزل کنه؟؟؟
میدونستی که دروغت باعث میشه که اعتمادآدمها نسبت به هم ازبین بره؟؟؟
میدونستی آدمهای ترسودروغ میگن؟؟
میدونستی کسی که دروغ میگه ایمان نداره؟؟؟؟
میدونستی دروغ=نفاق؟؟
برادرعزیزم...
خواهرخوبم...
دوست مهربونم...
دروغ نگو!دروغگودشمن خداست!!!
لطفا حس خود را نسبت به این جمله برایمان بنویسید
مادری که 31سال است دلتنگ و بی‌تاب است. می گوید هر جا دامادی دیدید یاد بهروز من کنید. پسرم داماد نشد اما من برایش عروسی گرفتم. مادر شهید هرجا می رود برای پسر شهیدش سوغاتی می آورد.
گاهی در سومار، گاهی در قطعه 27 گلزار شهدا و گاهی چشم به جاده‌ها دوخته تا خبری از بهروزش بشوند حتی حاضر است یک تار موی او را برایش بیاورند. مادر شهید به عشق فرزندش خانه قدیمی را تغییر نداده است می گوید بهروز همینجا بدنیا آمده. می گوید تا جان دارم منتظر بهروز می مانم.
مادر شهید مفقودالاثر بهروز صبوری با بغض از فرزند دلبندش اینگونه می گوید: سال 1361 خودم راهش انداختم .رفت که یک ماهه دیگه برگرده . یک ماه شد 31 سال. واسه من شده سیصد سال.
چون هیچی دستم نیست آواره ام.
دعا کنید ، دعا کنید یه بند انگشتش برگرده هیچی نمیخوام فقط یه بند انگشتش برگرد.
وحالا نیز، او برگشته است
دلم؟؟!!!
کجایش را نمیدانم
فقط میدانم که در راهت نشسته....
مرد آمده بود چیزی بگوید
سرفه امانش نداد
.
.
.
چه می‌توانست بگوید
وقتی تمامِ فهمِ شهر از جانباز
سهمیه دانشگاه است
و اسم یک کوچه...
کاروانان آهسته آهسته و یکی پس از دیگری به کربلا می روند!!
گویی که دوباره اربعین شده.....!
اما این بار این کاروانان به کربلای ایران می روند....!!!
کربلایی که بر پا شد تا ما الآن باشیم....
اما چه بودنی....!!!
می گویند اکثر عملیات ها بارمز یا زهرا بوده.......
گمان کنم 20 روز دیگر به خانه ی مادر حمله شود!!!
درست هم زمان با راهیان نور!!
چه تداخل عاشقانه ای!!!!
چه غوغایی است در بهشت...!!!صاحب عزا، امام زمان(عج) است و اهل هیئت شهدا....
ای شهدا شما را قسم به حضرت زهرا (ع) ما را دعا کنید ، دعا کنید که این حال دگرگونمان عوض شود
که جز با ظهور ولی عصر(عج) ممکن نخواهد شد!!!
اللهم عجل لولیک الفرج
لبخند [12] ، تبریک [4] ، حضرت رضا [3] ، دلنوشته [3] ، طنز [3] ، سیاسی [3] ، محرم [2] ، وبلاگ نویسی [2] ، بصیرت [2] ، تسلیت [2] ، اطلاعیه [2] ، انتظار [2] ، با مزه [1] ، بامزه [1] ، بدون شرح [1] ، بسیجی [1] ، ...تشر به سربازانی که فراری شده اند از امام! [1] ، 1 [1] ، 5 [1] ، آه [1] ، اطلاع رسانی [1] ، امام خامنه ایی [1] ، امام زمان [1] ، دلنوشته ای از تنها [1] ، ده خواهش [1] ، خاطره [1] ، خاطره ی تهاجم فرهنگی [1] ، ویژگی کامل شدن [1] ، مناجات [1] ، شعر [1] ، شهدا [1] ، شهید شهریاری [1] ، طنز سیاسی [1] ، عزیز حزب الله [1] ، ماه رمضان [1] ،
