سلام
خواهر و برادر محترمي که ناله سر ميدهيد.بسيج يعني من وشما،من که بسيجي عادي هستم دليل نميشه وايسم منتظر که بقيه(فعالا يا معاونا)کارکنن تامن معنويت رو ببينم.ميبينيم ضعف داره بايد بياييم جلو نه اينکه بشينيم وناله بزنيم ونقد کنيم.الان طوري شده که هيچکس کارنميکنه(فقط تعدادمحدودو انگشت شماري).اين وضع وديد اصلا درست نيست،کاري چيزي هست،ضعفي هست بايد بيايم جلو،حالاچه عادي چه فعال... از خودم گرفته تا فعالا و اعضاي کادر همه بي دغدغه و خيلي راحت با آوردن بهانه هاي مختلف(کنکور دارم،درس دارم و...)از کنار مسائل ميگذريم ودرمقابل توقع زيادي داريم و همه اش از مسئولين بازخواست ميشه در حالي که....
دانشجويي هم که با چند نقطه نظر گذاشتن هم بدونن کار کردن براي خدا عار نيست و کار مردونه تو دانشکده سخت نيس...مسئله اي نيست که بخواد به زبان آورده بشه.السابقون السابقون...سالاي قبل برنامه هاي بزرگي داشتيم که خادماش خواهر بودن و کار مردونه يا زنونه نميشناختن،براي رضاي خدا همه باهم کار ميکردن(البته بعضي جاها هم بايد مردي! در دانشکده کاري را انجام دهد که ناخواسته متوجه مي شود،نبايد موضوعات حاشيه اي را اينقدر بزرگ کرد)
همين جا از همه ي برادران و خواهراني که اين چندماه بسيجي کار ميکردند بدون توقع وادعا صميمانه تشکر ميکنم و آرزوي موفقيت و طول عمر رابرايشان خواستارم،واقعا کارکردن براي رضاي خدا در بسيج،لياقت و توفيق مي خواهد که از خداوند منان خواستارم اين توفيق در بسيج فراگير شود...
اگر من برخيزم اگر تو برخيزي همه بر ميخيزند
اگر من بنشينم اگر تو بنشيني همه مينشينند.