آب بسوزد دلت
خاک شود خاک عزا بر سرت
باد پريشان شوي
چشم الهي که بباري فقط
پيش نگاه شما مادر خورشيد سوخت
التماس دعا
در سمت توامدلم باران ، دستم باراندهانم باران ، چشمم بارانروزم را با بندگي تو پا گشا مي کنم ...هر اذاني که مي وزدپنجره ها باز مي شوندياد تو کوران مي کند ...هر اسم تو را که صدا مي زنمماه در دهانم هزار تکه مي شود ...کاش من همه بودمکاش من همه بودمبا همه دهان ها تو را صدا مي زدم ...کفش هاي ماه را به پا کرده امدوباره عازم توام ...تا بوي زلف يار در آبادي من استهر لب که خنده اي کند از شادي من استزندگي با توستزندگي همين حالاست...زندگي همين حالاست...
محمد صالح علائ
يا صاحب الزمان.. نمي خواهم برنجانم دلت را بي سبب
آخر چگونه مرگ يک مادر چهل تن متهم دارد؟؟؟؟