کد لوگوهای سه گوشه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درباره ما

www.faater110.ir

.:: نویسندگان ::.

مدیر وبلاگ: پلاک [66]


صراط الحمید [57] (@)

تسا 110 [36] (@)

خاکریز [12] (@)

تمّار [5] (@)

افسر جنگ نرم [40] (@)

مرصاد [78] (@)

متکلم وحده [23] (@)

فرهنگ قرآنی [1] (@)

چادر خاکی [4] (@)

حجاب فاطمی [55] (@)

به سوی موعود 1 [14] (@)

شهید313 [90] (@)

زینبی ام [0] (@)

علی.. [5] (@)


آرمانخواهی انسان، مستلزم صبر بر رنجهاست؛ پس برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمانها، یاد بگیر که در این سیاره ی رنج، صبورترین انسانها باشی. (شهید آوینی) تماس با ما

ذکر امروز
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

قرآن آنلاین به همراه ترجمه گویا

اسلام کوئست

دروس اخلاق استاد محمد شجاعی

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

آستان قدس رضوی

مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
جامعه مهدوی

مجموعه کلیپ صوتی
«جامعه ی مهدوی»
دانلود کنید:

معیارهای جامعه ی مهدوی در کلام استاد پناهیان

نحوه تربیت صحیح در جامعه مهدوی چیست؟

امام زمان علیه السلام، به خاطر چه کسانی غایب است؟

جامعه مهدوی بدی ها را ذوب می کند

در جامعه مهدوی نگاه عوامانه وجود ندارد

در جامعه مهدوی نفاق، ذلیل می شود

در جامعه مهدوی، مردم به هم محبت دارند

محبت، اسم دین من است

امام شناسی خود را قوی کنید

منبع:
www.snn.ir

موسیقی وبلاگ
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 90
  • بازدید دیروز: 50
  • کل بازدید: 447331
  • 58754002414175114221.jpg




    موضوع: محرم(2)،

    نویسنده :
    جمعه 92/8/24 8:57 عصر


    داستان آموزنده و زیبای دست های مادر

    دکتری برای خواستگاری دختری رفت ، ولی دختر او را رد کرد و گفت : به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید !

     

    آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت :
    در سن یک سالگی پدرم مرد ، و مادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند ، در خونه های مردم رخت و لباس میشست . . .

     

    حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است !
    نه فقط این ! بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است به نظرتان چکار کنم ! 

     

    استاد به او گفت : از تو خواسته ای دارم !
    به منزل برو و دست مادرت را بشور ، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی . . .

     

    و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد ، زیرا اولین بار بود که دستان مادرش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید . :(
    طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد . . .

     

    پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت :
    ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی من مادرم را به امروزم نمیفروشم ، چون اون زندگی را برای آینده من تباه کرد . . .

     

     

    منبع:تک پیامک




    موضوع:

    نویسنده :
    چهارشنبه 92/8/22 9:24 صبح


    همیشـه دیدیم و شنیدیم کـه میگن :


    این / حُسَین / کیست


    کـه عالم همـه دیوانـه ی اوست ..


    . حالا فکرشو بکن :


    این // خُــــــ♥ـــــدا // کیست کـه ارباب هم آواره ی اوست ...


    b3bfcd95625b467559055c108d71b34f-425




    موضوع:

    نویسنده :
    چهارشنبه 92/8/22 9:16 صبح


    جانم فدای نام زیبایت ، ابوالفضل
    قربان زخم چشم بینایت ، ابولفضل
    گر من به جای علقمه بودم ، زِ حسرت
    هر آن بخــــشــکیدم برآن روزت ابولفضل
    تاســـوعـــا روز قمر بنی هـاشـم تسلیت باد




    موضوع:

    نویسنده :
    سه شنبه 92/8/21 11:24 عصر


    فراز منبر نی قرص ماه می بینم
    خدای من نکند اشتباه می بینم

    بتاب یوسف من بوی گرگ می شنوم
    بتاب راه دراز است و چاه می بینم

    نظاره می کنم از راه دور، سرها را
    جوان و پیر و سفید و سیاه می بینم

    به آیه های کتاب غمت که می نگرم
    تمام را " به کدامین گناه " می بینم

    به احترام سرت سر به مهر می سایم
    و قتلگاه تو را قبله گاه می بینم..

    سعید بیابانکی




    موضوع:

    نویسنده : پلاک
    دوشنبه 92/8/20 3:24 عصر


    بسم الله الرحمن الرحیم

    السلام علیک یا ثارالله

    سخنرانی استاد رائفی پور 5شب اول محرم در تهران

    از شب دوشنبه 13 ابان به مدت 5 شب

    شروع مراسم ساعت 21

    مکان:میدان ونک ،ملاصدرا،خیابان شیخ بهایی شمالی،خیابان عرفی شیرازی نبش گلشن پلاک 9،هیئت محبان حضرت زینب

    [تصویر: raefi_moharam1392.png]




    موضوع:

    نویسنده :
    سه شنبه 92/8/14 10:11 صبح


    «رجعت» از عقاید عمومی و قدیمی است که در ملل مختلف جهان، میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب قبل از اسلام – چه در ادیان آسمانی و چه در ادیان دیگر- وجود داشته و کم و بیش هنوز وجود دارد، اگر چه در پاره‌ای از مذاهب، تأکید بیشتری روی آن شده است. در عصر ائمه(ع) خفقان و ظلم حاکمان وقت به حدی بود که آن بزرگواران، معارف دینی و عقاید اسلامی را در لابه‌لای ادعیه و زیارت‌نامه‌ها به شیعیان و پیروان خود انتقال می‌دادند.

    از جمله این معارف، مسأله رجعت است که در دعاها و زیارت‌نامه‌ها به آن پرداخته شده است. به همین منظور در ادامه جایگاه رجعت در ادعیه و زیارات از کتاب «رجعت در عصر ظهور» تألیف محمدعظیم محسنی دایکندی می‌آید:

    :: دعای عهد

    از دعاهای مشهوری که خواندن آن در عصر غیبت ولی عصر (ع) تأکید شده دعای عهد است، روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر کس چهل صبح این دعا را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن جناب باشد و حق تعالی به ازای هر کلمه، هزار حسنه به او دهد و هزار گناه از او ببخشد.

    از این روایت، به روشنی رجعت و بازگشت به دنیا در زمان ظهور حضرت قائم(عج) استفاده می‌شود، همچنین در خود این دعا، به رجعت تصریح شده است، در فرازی از آن، یک مؤمن مشتاق دیدار چنین دعا می‌کند:

    «اللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری، مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً‌ سَیْفی، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی»

    خداوندا! اگر مرگ بین من و مولایم حایل شد، مرا از قبرم بیرون آور، در حالی که کفن خود را به کمر بسته باشم و با شمشیر کشیده و نیزه افراشته دعوت داعی حق را اجابت کنم؛ در هر جا که باشم، چه در شهر و یا در قریه‌ها.

    همان گونه که در جملات اخیر ملاحظه می‌شود، دعا کننده از خداوند می‌خواهد، اگر قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) مرگ، او را در بر گرفت و از فیض دیدارش محروم شد، خداوند در هنگام ظهور، او را زنده کند تا در رکاب آن حضرت با دشمنان خدا مبارزه کند و پیروزی اسلام و خواری دشمنان را ببیند و این، یکی از اهداف رجعت است.

    :: زیارت جامعه کبیره

    یکی از جامع‌ترین و پر محتواترین زیارت‌های ائمه(ع) زیارت جامعه کبیره است. این زیارت، از امام هادی(ع) با اسناد معتبر در کتاب‌های معتبر مانند «من لایحضره الفقیه» و «عیون اخبار الرضا» نوشته مرحوم شیخ صدوق و «تهذیب» شیخ طوسی و … روایت شده است، این زیارت، معارف فراوانی را در بر دارد و می‌توان گفت یکی از بهترین منابع شناخت مقامات و فضایل اهل بیت است.

    علامه مجلسی درباره آن می‌نویسد: زیارت جامعه کبیره، از نظر سند صحیح‌ترین زیارت‌ها و از نظر مورد، گسترده‌ترین و از جهت لفظ، فصیح‌ترین و از جنبه معنا، بلیغ‌ترین و از نظر جایگاه برترین زیارت‌هاست.

    در چند فراز از این زیارت، به مسأله «رجعت» تصریح شده است که آن موارد را می‌آوریم:

    «مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لاِمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ،عامِلٌ بِاَمْرِکُمْ، مُسْتَجیرٌ بِکُمْ، زآئِرٌ لَکُمْ، لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ، …. وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى یُحْیِىَ اللهُ تَعالى دینَهُ بِکُمْ، وَیَرُدَّکُمْ فى اَیّامِهِ، یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ، وَیُمَکِّنَکُمْ فى اَرْضِهِ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُمْ ….. فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَییتُ عَلى مُوالاتِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَدینِکُمْ، وَوَفَّقَنى لِطاعَتِکُمْ، وَرَزَقَنى شَفاعَتَکُمْ، وَجَعَلَنى مِنْ خِیارِ مَوالیکُمُ، اَلتّابِعینَ لِما دَعَوْتُمْ اِلَیْهِ، وَجَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَیَسْلُکُ سَبیلَکُمْ، وَیَهْتَدى بِهُدیکُمْ، وَیُحْشَرُ فى زُمْرَتِکُمْ، وَیُکَرُّ فى رَجْعَتِکُمْ ….»

    من معتقد به رجعت شما و تصدیق کننده بازگشت شما، منتظر امر شما و منتظر دولت شما هستم. نیرویم آماده یاری شما است تا وقتی که خدا دینش را به سمت شما زنده کند و در روزهای موعود خویش، شما را برگرداند و برای گسترش عدلش شما را ظاهر کند و در زمین، قدرتتان دهد … خدا همیشه مرا به دوستی شما ثابت دارد و از آن‌ها قرار دهد که از شما پیروی می‌کنند، در راهتان می‌روند، به نور هدایتتان رهبری می‌شوند در زمره‌تان محشور می‌شوند، در رجعتتان باز می‌گردند، در دولتان حکومت می‌کنند، در زمان راحت و عافیتتان شرف می‌یابند، در روزگارتان قدرتمند می‌شوند و فردا چشمشان به جمالتان روشن می‌شود.

    :: زیارت مطلقه امام حسین(ع)

    از دیگر زیارت‌هایی که بسیار به آن سفارش شده، زیارت اربعین می‌باشد که از امام صادق(ع) نقل شده است. البته این جملات، در زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه و نیز در زیارت اربعین آن حضرت (ع) عیناً ذکر شده است:

    «اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ»، همانا من به شما و به برگشت شما معتقد هستم.

    همچنین می‌خوانیم: «انّی من المؤمنین برجعتکم»، همانا من از مؤمنان به رجعت شما هستم.

    :: دعای روز دحوالارض

    در این دعا آمده است: «وَابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ»، ما را در برگشتش برانگیز، تا در زمان او از یارانش باشیم.

    :: زیارت آل یس

    زیارت آل یس، از دیگر زیارت‌هایی است که باید مورد اهتمام و توجه شیعیان باشد، این زیارت، در عین کوتاه بودن، مطالب مهمی همچون توجه به امام زمان(عج) و عقایدی که شیعه باید به آن‌ها اقرار داشته باشد، دارد. در قسمتی از این زیارت آمده است:

    «… وَاَشهَدُ اَنَّکَ حُجَّةُ الله أنتُم الاوَّلُ وَالاخِر وَأنَّ رَجعَتَکُم حَقٌّ لا رَیبَ فیها یَومَ لایَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَم‌تَکُن آمَنَت مِن قَبل اَو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً وَأنَّ الْمَوتَ حَقّ وَأنَّ ناکِراً وَنکیراَ حَقّ وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشرَ حَقّ وَالبَعثَ حَقّ وَاَن الصِّراطَ حَقّ …»

    شهادت می‌دهم که تو حجت خدایی، شما -اهل بیت(ع)- اول و آخر هستید و همانا رجعت و بازگشت شما حق است، در روزی که ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده‌اند، سودی نمی‌بخشد و یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده‌اند و همانا مرگ حق است و پرسش نکیر و منکر حق است و شهادت می‌دهم که نشر و برانگیختن، حق است و صراط و مرصاد، حق است و ترازوی اعمال و حشر در قیامت، حق است و حساب حق است و بهشت و دوزخ، حق است و وعده و وعیدهای درباره آن دو، حق است ….

    :: زیارت حضرت ابوالفضل(ع)

    در فرازی از زیارتنامه می‌خوانیم: «اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنین»، همانا من به شما مؤمن هستم و به بازگشتتان یقین دارم.

    همچنین به نقل از کتاب «مصباح الزائر» روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: هر کس می‌خواهد پیامبر(ص) و امامان را از دور زیارت کند، باید بگوید: … من از معتقدان به فضل شما و معترف به رجعت شما هستم، هیچ قدرتی را برای خدا انکار نمی‌کنم و واقع شدن چیزی جز آنچه خداوند بخواهد، به گمانم خطور نمی‌کند.

    :: زیارت امام زمان (عج)

    این زیارت از محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری نقل شده که امام عصر(عج) بعد از پاسخ به پرسش‌هایی که از آن حضرت شده بود، بیان فرموده است. در بخش‌هایی از آن می‌خوانیم:

    «أنتم الاوّل والآخر، وإنّ رجعتکم لا شکّ فیها یوم لا ینفع نفساً إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیراً»، شمایید اول و آخر، شهادت می‌دهم که رجعتتان حق است و در آن، هیچ شک و شبهه‌ای نیست؛ همان روزی که اگر کسی از قبل ایمان نیاورده باشد، یا در ایمانش خیری کسب نکرده باشد، ایمان آن روز، او را نفعی ندهد.

    از مجموع ادعیه و زیارات وارده، چنین استفاده می‌شود که رجعت، نزد ائمه(ع) امری مسلم و قطعی بوده است و آنان، این امر مهم را توسط دعاها و زیارت‌ها، در موارد مختلف، به پیروان خود انتقال می‌دادند.

    نکته‌ای که قابل ذکر است اینکه مرحوم حر عاملی پس از ذکر روایات، ادعیه و زیارتنامه‌ها، فراوانی آن‌ها را در رابطه با رجعت، بیش از تواتر معنوی می‌داند، سپس می‌گوید: در هیچ مسأله‌ای راجع به اصول یا فروع دین، در مقایسه با رجعت، به اندازه آن آیه و خبر وارد نشده است

     

     

     

    منبع:www.faraghlit.com




    موضوع:

    نویسنده :
    دوشنبه 92/8/13 9:31 صبح


    48bd9e28d1f616c7adb8ecd011159cb9-425




    موضوع: لبخند(12)،

    نویسنده :
    دوشنبه 92/8/13 9:17 صبح


     

     

                                             

    من از تو دل نمیکَنم

    آقا اگه قابل بدونی

    اگه میون عاشقا...

    این دل مارو دل بدونی

    من از تو دل نمیکَنم

    مگه میشه از تو جدا شد

    مگه میشه دل به تو داد

                            ...و بـیـخیـال کـربــلا شـد

     




    موضوع:

    نویسنده : صراط الحمید
    شنبه 92/8/11 2:10 عصر


     اتومبیل مردی که به تنهایی سفر میکرد.در نزدیکی صومعه ای خراب شد.مرد به سمت

    صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت:ماشین من خراب شده است آیا میتوانم

    شب را اینجا بمانم؟ رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد.شب به او شام

    دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند.شب هنگام وقتی که مرد میخواست بخوابد صدای

    عجیبی شنید.صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود.صبح فردا از راهبان صومعه پرسید

     که صدای دیشب چه بوده اما آنها به او گفتند:ما نمیتوانیم این را به تو بگوییم.چون تو یک

    راهب نیستی. مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.چند سال بعد ماشین

    همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد.راهبان صومعه باز هم وی را به

    صومعه دعوت کردند.از مرد پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند.آن شب باز هم او

    آن صدای مبهوت کننده و عجیب را که چند سال قبل شنیده بود را شنید صبح فردا پرسید

    که آن صدا چیست؟اما راهبان باز هم گفتند :ما نمیتوانیم این را به تو بگوییم چون تو یک

    راهب نیستی. این بار مرد گفت:بسیار خوب بسیار خوب من حاضرم حتی زندگی ام را

    برای دانستن آن فدا کنم اگر تنها راهی که من میتوانم پاسخ این سوال را بدانم این

    است که راهب باشم من حاضرم بگویید چگونه میتوانم راهب بشوم؟ راهبان پاسخ

    دادند:تو باید به تمام نقاط زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاهان وجود

    دارد و همانطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی.وقتی توانستی

    پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد. مرد تصمیمش را گرفته بود.او

    رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.مرد گفت:من به تمام نقاط زمین سفر

    کردم و عمر خود را وقف کاری که از من خواسته بودیدی کردم.تعداد برگ های دنیا

    371145236284232 عدد است و 231284219999129382 سنگ روی زمین وجود دارد.

    راهبان پاسخ دادند:تبریک میگوییم.پاسخ های تو کاملا صحیح است .اکنون تو یک راهب

    هستی.ما اکنون میتوانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم. رئیس راهب های صومعه

    مرد را به به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت:صدا از پشت آن در بود.

    مرد دستگیره را چرخاند ولی در قفل بود گفت:ممکن است کلید در را به من بدهید؟

    راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد پشت در چوبی یک در سنگی بود.مرد

    در خواست کرد که کلید در سنگی را هم به او بدهند.راهب ها کلید را به او دادند و او

    در سنگی را هم باز کرد پشت در سنگی دری از یاقوت سرخ قرار داشت.او باز هم

    درخواست کلید کرد.پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت. و

    همینطور پشت هر دری در دیگری از جنس های زمرد سبز،یاقوت زدر، ولعل بنفش

    قرار داشت.در نهایت رئیس راهب ها گفت:این کلید آخرین در است. مرد که از در های

    بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت.او قفل در را باز کرد. دستیگره را چرخاند

    و در را باز کرد.وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر

    گشت.چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود . . . . . . اما من نمیتوانم

    بگویم او چه چیزی پشت در دید چون شما یه راهب نیستید! . . . . . لطفا به من فحش

    ندید!خودمم دنبال اون کسی که اینو برای من فرستاده میگردم تا حقضو بذارم کف

    دستش.لطفا آدرس این پست رو به هر کسی که میشناسین بفرستین شاید اون

    رو بتونیم پیدا کنیم!




    موضوع: لبخند(12)،

    نویسنده :
    چهارشنبه 92/8/8 3:8 عصر


    یک روز، یک حدیث
    تصویر برگزیده
    تصویر برگزیده
    دوستان